احسان نظری؛ سید مسعود سیف؛ محمدحسن حیدری؛ علی نقی باقرشاهی
چکیده
هایدگر متقدّم، در راستای تأسیس اُنتولوژی بنیادی، تا حدودی از بررسی فهم عامیانه زمان چشمپوشی میکند و به تحلیل زمانمندی میپردازد. او معتقد است که فهم عامیانه زمان، تنزّل زمان جهانی و خود زمان ...
بیشتر
هایدگر متقدّم، در راستای تأسیس اُنتولوژی بنیادی، تا حدودی از بررسی فهم عامیانه زمان چشمپوشی میکند و به تحلیل زمانمندی میپردازد. او معتقد است که فهم عامیانه زمان، تنزّل زمان جهانی و خود زمان جهانی، تنزّل زمانمندی است. هایدگر در هستی و زمان، زمانمندی را به «معنای اُنتولوژیک پروا» تعبیر میکند. در اینجا، برای تحلیل زمانمندی در اندیشه هایدگر، بر همین عبارت سه جزئی تکیه میشود. اُنتولوژیک در تقابل با اُنتیک قرار میگیرد. پژوهش اُنتیک، پژوهشی است که هستومند را چونان چیزی فرادست و متعیّن در نظر میگیرد، امّا در مقابل پژوهش اُنتولوژیک، معطوف است به چطورـهستن هستومندی که با افکندن خود بر امکانهایش، دائماً از خودش پیشی میجوید. معنا، آنی نیست که در انتهای کنش فهمیدن، آشکار گردد؛ بلکه آنی است که فهمپذیری هر چیز خودش را در آن حفظ میکند؛ یعنی شرط امکان فهمپذیری یک چیز است. پروا، دلالت میکند بر چیزی که به جنبههای ساختاری دازاین، کلیّت و وحدت میبخشد. پروا که معنای هستن دازاین است، ازطریق سه مؤلفه اگزیستانس، واقعبودگی و سقوطکردگی تقویم میشود. زمانمندی، معنای اُنتولوژیک پروا است؛ یعنی شرط امکان فهمپذیری آن. هایدگر برای توضیح این سخن، دست به تحلیل اگزیستانس اصیل میزند. ساختار اُنتولوژیک اگزیستانس اصیل، «مصمّمیّت پیشیجوینده به سوی مرگ» است. اگزیستانس مصمّمی که بر مرگ پیشی میجوید، خودش را در سه برونخویشی آیندهسویی، بودگی، و حاضرساختن عیان میکند. هر یک از این سه برونخویشی، به ترتیب، بنیان و معنای یکی از مؤلفههای پروا است. درنتیجه، زمانمندی در وحدتاش، بنیان و معنای اُنتولوژیک کلّ پروا است.