ORIGINAL_ARTICLE
معنای دروغ مصلحتآمیز
شکی نیست که دروغگویی یک عمل غیر اخلاقی است. اما هم عقل و هم شرع دروغگویی را در برخی مواقع مانند جائی که موجب نجات جان بیگناهی میشود، جایز میداند. در عرف مردم دروغی که گفتن آن جایز است را «دروغ مصلحت آمیز» گفته میشود. اما این اصطلاح دستخوش تفسیرهای شخصی از سوی افراد است. در نتیجه، بسیاری از دروغهای غیر مجاز به لحاظ عقلی و شرعی، به خاطر تفسیری که گوینده دروغ از مصلحت در نزد خود دارد، جایز شمرده میشود. در این مقاله با بررسی موارد جواز دروغگویی از نظر عقل و شرع، تعریفی از دروغ مصلحت آمیز ارائه شده است. دروغ مصلحت آمیز یعنی دروغی که به خاطر «ضرورت» که شامل سه مورد کلی: اکراه، اضطرار (که خود شامل دفع ضرر جانی، آبرویی و مالی قابل توجه است) و دفع أفسد به فاسد در دوران امر بین دو محذور است و به خاطر اصلاح بین مردم گفتنش جایز است.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_65_1957c22e1a64e0927c352b307de682d6.pdf
2013-08-23
1
25
اخلاق
دروغ مصلحتآمیز
مصلحت
ضرورت
حسین
اترک
atrakhossein@gmail.com
1
استادیار دانشگاه زنجان
LEAD_AUTHOR
ابن منظور. لسان العرب، جمال الدین محمد بن مکرم، نشر ادب الحوزة، قم، 1405 ق.
1
.169- آینه معرفت، شماره 20 ، پاییز 1388 ، صص 143 .« چیستی دروغ » ، - اترک، حسین
2
معرفت اخلاقی، سال اول، شماره چهارم، پاییز .« ماهیت و حکم اخلاقی توریه » ، - اترک، حسین
3
.94 - 1389 ، ص 75
4
- ارسطو. اخلاق نیکوماخوس، ترجمه محمد حسن لطفی. تهران، انتشارات طرح نو. چاپ دوم
5
- اسلامی، حسن. دروغ مصلحت آمیز، بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی)،
6
- اصفهانی، محقق. الاجاره، موسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، 1409 ق.
7
- امام خمینی. المکاسب المحرمه، موسسه اسماعیلیان، 1410 ق.
8
. - انصاری، شیخ. المکاسب المحرمه، انتشارات دهقانی، 1376
9
. - جعفرى لنگرودى، محمدجعفر. ترمینولوژى حقوق، تهران: انتشارات گنج دانش، 1368
10
- الجوهری، اسماعیل بن حمار. الصحاح، تحقیق احمد عبدالغفورعطار، دار العلم للملایین، چاپ
11
چهارم، بیروت، 1407 ق.
12
- حر عاملی. وسائلالشیعه، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ دوم، قم، 1414 ق.
13
- خوئی. المصباح الفقاهه، تقریر میرزا محمد علی توحیدی تبریزی، المطبعه الحیدریه، نجف،
14
- روحانی، سید صادق. الفقه الصادق، مدرسۀ الامام الصادق، المطبعه العلمیه، الطبعه الثالث،
15
- الزبیدی، محمد مرتضی. تاج العروس من جواهر القاموس، المکتبه الحیاة، بیروت، بی تا.
16
- شیخ صدوق. منلایحضرهالفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری،جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404 ق.
17
- طبرسی، ابیعلی الفضل بن حسن. مجمع البیان، موسسه العلمی للمطبوعات، بیروت، 1415 ق.
18
-الطریحی، فخرالدین. مجمع البحرین، مکتب نشر الثقافۀ الاسلامیه، چاپ دوم، 1408 ق.
19
24 نشریۀ پژوهشهای فلسفی دانشگاه تبریز، سال 7، بهار و تابستان 92 ، شماره مسلسل 12
20
- طوسی، شیخ. تهذیب الاحکام، تصحیح محمد آخوندی، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم،
21
. - غزالی. کیمیای سعادت، انتشارات طلوع زرین، چاپ اول، 1361
22
- الفراهیدی، عبدالرحمن الخلیل بن احمد. کتاب العین، دار الهجره، 1409 ق.
23
-کاشانی، ملا محسن. المحجه البیضاء، مکتبه الصدوق، طهران، بی تا.
24
- کانت، ایمانوئل. بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، انتشارات
25
. خوارزمی، 1368
26
-کانت، ایمانوئل. مابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، انتشاران خوارزمی،
27
. اول، 1369
28
-کلینی ، محمد بن یعقوب. اصولکافی، موسسه النشر الاسلامی، تصحیح عبدالحسین غفاری،
29
- مازندرانی، ملاصالح. شرح اصولکافی، بی تا، بی جا، سی دی المعجم الفقهی آیت الله گلپایگانی،
30
. نسخه سوم، 1425
31
- مجلسی، محمد باقر. بحارالانوار، موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403 ق.
32
- ملا احمد اردبیلى(مقدس). مجمع الفائده و البرهان فى شرح ارشاد الاذهان، ج 12 ، مؤسسۀ
33
. النشر الاسلامى، قم، 1417 ق، ص 23
34
. - نراقی، مهدی. جامع السعادات، انتشارات اسماعیلیان 1379
35
. - یثربی، محمد. المکاسب المحرمه، انتشارات علامه وحید بهبهانی، چاپ اول، 1386
36
. -یحیی بن عدی. تهذیب الاخلاق، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، دوم، 1371
37
معنای دروغ مصلحت آمیز 25
38
-Kant, Immanuel, “On a supposed right to tell lies from benevolent
39
motives” in the work called France, for the year 1797, Part VI. No.1,
40
on Political Reactions, by Benjamin Constant.
41
-Mahon, James Edwin, “The Definition of lying and Deception” in
42
Stanford Encyclopedia of Philosophy, First published Thu Feb 21,
43
2008. Available at: http://plato.stanford.edu/entries/lying-deception.
44
-Slater, T., “Lying”, in The Catholic Encyclopedia, New York:
45
Robert Appleton Company, Retrieved July 15, 2009 from New
46
Advent: http://wwwnewadventorg/cathen/09469ahtm
47
ORIGINAL_ARTICLE
پدرسالاری معرفتی
در این مقاله مفهوم پدرسالاری از منظر اندیشه و فلسفه سیاسی مورد ایضاح قرار میگیرد و پارهای از مهمترین پرسشهای مطرح حول این مفهوم بررسی می گردد.بدین ترتیب با تمرکز بحث به حوزة معرفت شناسی، نشان داده شده است که پدرسالاری نهایتاً بر پایة یک مدعای معرفتی استوار است.از این رو با تعریف قسم خاصی از پدرسالاری تحت عنوان پدرسالاری معرفتی به بررسی شیوههای اعمال و توجیه این قسم از پدرسالاری پرداخته شده است. در نهایت از این ایده دفاع شده است که اگر پدرسالاری معرفتی بر مبنای پارهای از معیارهای مشخص، و بدون مفروض داشتن تفوق معرفتی برخی افراد نسبت به دیگران و توسط اهل فن انجام گیرد، به دلیل نتایج معرفتی ارزشمند خود میتواند مشروع باشد.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_66_69f03808804ed6d2ec208569a8dbcc6e.pdf
2013-08-23
1
46
پدرسالاری معرفتی- برون-گرایی- کانالهای ارتباطی- تفوق معرفتی
جلال
پیکانی
j_peykani@pnu.ac.ir
1
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه پیام نور
LEAD_AUTHOR
فرامرز
تقی لو
f.taghilou@tabrizu.ac.ir
2
استادیار دانشگاه تبریز
AUTHOR
تبصره: بنابه سنت رایج، ارجاع به آثارافلاطون بر اساس شماره بند انجام میگیرد و نه شماره صفحه. در
1
این نوشتار نیز از همین سنت پیروی شده است.
2
الف) فارسی
3
-پوپر، کارل ( 1389 )، ناکجاآباد و خشونت: گفتارها و گفتگوهایی با کارل پوپر، ترجمه خسرو ناقد و
4
رحمان افشاری، تهران: جهان کتاب.
5
-کاپلستون، فردریک ( 1376 )، تاریخ فلسفه، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ج 8، تهران: علمی فرهنگی و
6
- همپتن، جین ( 1385 )، فلسفۀ سیاسی، ترجمۀ خشایار دیهیمی، تهران: طرح نو.
7
- لسناف، مایکل ایچ ( 1387 )، فیلسوفان سیاسی قرن بیستم، ترجمه خشایار دیهیمی، تهران: نشر ماهی.
8
- افلاطون ( 1380 )، مجموعۀ آثار، ترجمۀ محمد حسن لطفی، تهران: خوارزمی.
9
- دکارت (بیتا)، گفتار در روش درست به کار بردن خرد، ترجمه محمدعلی فروغی، بیجا.
10
-Chisholm,Roderick(1989), Theory of Knowledge, 2st eds. Prentice-Hall,
11
Englewood Cliffs, New Jersey,.
12
-Hart,H.L:A(1966), Law, Liberty, and Morality , New York: Vintage
13
-Mead,Lawrence.M (1997), The New Paternalism: Supervisory Approaches
14
to Poverty, Brookings.
15
-Craig, Edward(1998), Routledge Encyclopedia of Philosophy, Routledge,.
16
-Goldman, Alvin(1992), "Epistemic Paternalism: Communication Control in
17
Law and Society” , in: Goldman.I, Liaisons,Asco Trade Typesetting,.
18
- ----------------(1999) Knowledge in a social world, Oxford University Press,.
19
-Hardwig, John (1985), "Epistemic Dependence", Journal of Philosophy
20
82,335-349.
21
-KleinigJohn (1983)paternalism ,Manchester University press.
22
-Mill, John Stuart (2008), On Liberty,Forgotten Books.
23
-Moore,J, Desmond,A (2009), Darwin's Sacred Cause, Penguin Group,.
24
-Schmidtz,David(2002), Robert Nozick, Cambridge University press.
25
ORIGINAL_ARTICLE
تبیین مساله تکنولوژی و جایگاه آن در الهیات عقلی
مسألة تکنولوژی در کنار بسیاری از مسائل دیگر از جمله مباحث مطالعات میان رشتهای هم محسوب میشود که از نیمة دوم سدة بیستم بدین سو با توجه به عاجز بودن یک شاخه از پاسخ به پرسشهای مهم به وجود آمدهاند. این مسأله ابتدا در فلسفة تکنولوژی به صورت نسبت میان فلسفه و تکنولوژی خود را عیان نمود. به این معنا که پیشتر این نکته مدنظر قرار گرفت که فیلسوفان در باب تکنولوژی چگونه و به چه طریق سخن میگویند و دیدگاه تحلیلی در مورد تکنولوژی واجد چه ویژگیهایی است. مارتین هایدگر مهمترین متفکری است که در باب تکنولوژی سخن گفته و تأمل فلسفی در باب تکنولوژی را از دیگر تأملات در این مورد جدا کرده است و همچنین نسبت میان این دو عرصه را موضوع تفکرات فلسفی خویش قرار داده است. رویکردهایی که این نسبت را پررنگ میکنند اکثراً یا آرمانشهری یا ویرانشهری هستند. یعنی یا از تکنولوژی به مثابه محوری برای رسیدن به یک جامعه ایدهآل یاد میکنند یا آن را عاملی برای اضمحلال شخصیت و هویت بشر قلمداد می نمایند. اولاً از آنجا که در پدیدارشناسی تکنولوژی، آنچه به مرحله ظهور میرسد، در پرتوی نسبت علت و معلولی آشکار میشود، خداوند در این پرتو می تواند به یک علت فاعلی صرف تقلیل یابد، دیگر جایی برای لحاظ خداوند به عنوان منشاء ذاتی تمام علل باقی نمیماند. ثانیاً بنابر تصور عرفی، تکنولوژی ابزار است و پیشرفت آن ما را به آرمانشهر هدایت میکند اما ظاهراً سر از ویرانشهر درآوردهایم. ویرانشهری که انسان در آن در برابر خداوند قد علم نموده و محور همه چیز دانسته میشود و ثالثاً الهیات عقلی با تکنولوژی به عنوان یک پروسه که از درون آن، مفهوم جهانی شدن بیرون میآید، تعامل و سازگاری دارد.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_67_41eef47443ff4cada33673173a236ecf.pdf
2013-08-23
1
76
تکنولوژی
الهیات عقلی
گشتل
جهانی شدن
هایدگر
معصومه
سالاری راد
1
هیأت علمی گروه معارف دانشگاه پیام نور کرمان
LEAD_AUTHOR
منیره
فریدی خورشیدی
2
کارشناس ارشد دانشگاه پیام نور کرمان
AUTHOR
Addis, M. (2001), “D. Z. Philip’s Fideism” in Wittgenstein’s Mirror in Wittgenstein and Philosophy of Religion, ed. R. L. Arrington and M. Addis, London: Routledge. -Barrett, C.(ed.), (1966): Ludwig Wittgenstein: Lectures and Conversations on Aesthetics, Psychology and Religious Belief, Basil Black well, Oxford. -Barrett, C. (1991), Wittgenstein on Ethics and Religious Belief, Oxford: Basil Blackwell. -Macintyre, A. (1983), Against the Self-Images of The Age, London: Duckworth. -O’Grady,Paul,(2004),“Wittgenstein and Relativism” in International Journal of Philosophical Studies,Vol. 12 (3), PP.315-337. - Phillips, 1981, The concept of prayer, Oxford University. -Phillips, D. Z. (1970), Faith and Philosophical Enquiry, London: Routledge and Kegan Paul. -Phillips, D. Z. (1989), Faith after Foundation, London: Routledge. -Phillips, D. Z. (1993), Wittgenstein and Religion, London: Macmillan Press. -Putnam, H. (1992), Renaming Philosophy, Cambridge: Harvard University Pres. -Rhees, Rush, (1984), Ludwig Wittgenstein, Personal Recollections, Oxford: Oxford University Press. -Williams, B. (1972), Morality: An Introduction to Ethics, Cambridge University Press. -Winch, Peter, (1964), “Understanding A Primitive Society” in The American Philosophical Quarterly, Vol. I. -Winch, Peter, (1988), The Idea of a Social Science, London: Routledge. -Wittgenstein, (1997), On Certainty, ed. G. E. M. Anscombe and G. H. Von Wright, trans. Peter Winch, Oxford: Blackwell.
1
وسبیت در تلقّیهای دیىی ییتگىشتایه 97
2
-Wittgenstein, (1999), Philosophical Investigations, ed. G. E. M. Anscombe and G. H. Von Wright, trans. G. E. M. Anscombe Oxford: Blackwell. - بٔ ىِٛ ،ْ ٛ٘س ،ٔٗ 1382 دس ٚیت ٍٙتبی ٚ تجیٝ ف٘غ ثٝ »ٗ ؿشح احٛا ٚ آسای ٚیت ٍٙتبی « ،
3
چ ،ٓ تٟشا :ٖ ٞش غٔ.
4
ORIGINAL_ARTICLE
نسبیت در تلقّیهای دینی ویتگنشتاین
بدون شک ویتگنشتاین در اندیشة متفکران و فیلسوفان دینشناس در قرن بیستم تأثیر مهمی گذاشته است و لذا تفاسیر، تحلیلها و دیدگاههای متعددی با تکیه بر آثار او به یادگار مانده است. آن چه در این نوشتار دنبال میکنیم، صرفاً تمرکز بر تفسیرهای دیدگاههای ویتگنشتاین در بحث او از مقولة دین و دینباوری است. مهمترین مشکل پیروان و مفسران ویتگنشتاین در این موضوع فرورفتن در ورطة نسبیت مطلق است. برخی از این دیدگاهها از جمله نظرات فیلیپس و بَرِت را مطرح کرده و در نهایت به تفسیر و نقد آنها پرداختهایم. این مقاله نشان میدهد که اگرچه تفکیک مقوله دینباوری از سایر حوزههای معرفتی از جهاتی میتواند راهگشا و مفید باشد اما مشکل نسبیت همچنان پابرجاست.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_68_80cf8c76605983cd46417aed82ecacf1.pdf
2013-08-23
1
97
ویتگنشتاین
باور دینی
فیلیپس
نسبیت
بَرِت
محسن
طلایی ماهانی
1
استادیار گروه فلسفه دانشگاه زنجان
LEAD_AUTHOR
-Addis, M. (2001), “D. Z. Philip’s Fideism” in Wittgenstein’s Mirror in Wittgenstein and Philosophy of Religion, ed. R. L. Arrington and M. Addis, London: Routledge. -Barrett, C.(ed.), (1966): Ludwig Wittgenstein: Lectures and Conversations on Aesthetics, Psychology and Religious Belief, Basil Black well, Oxford. -Barrett, C. (1991), Wittgenstein on Ethics and Religious Belief, Oxford: Basil Blackwell. -Macintyre, A. (1983), Against the Self-Images of The Age, London: Duckworth. -O’Grady,Paul,(2004),“Wittgenstein and Relativism” in International Journal of Philosophical Studies,Vol. 12 (3), PP.315-337. - Phillips, 1981, The concept of prayer, Oxford University. -Phillips, D. Z. (1970), Faith and Philosophical Enquiry, London: Routledge and Kegan Paul. -Phillips, D. Z. (1989), Faith after Foundation, London: Routledge. -Phillips, D. Z. (1993), Wittgenstein and Religion, London: Macmillan Press. -Putnam, H. (1992), Renaming Philosophy, Cambridge: Harvard University Pres. -Rhees, Rush, (1984), Ludwig Wittgenstein, Personal Recollections, Oxford: Oxford University Press. -Williams, B. (1972), Morality: An Introduction to Ethics, Cambridge University Press. -Winch, Peter, (1964), “Understanding A Primitive Society” in The American Philosophical Quarterly, Vol. I. -Winch, Peter, (1988), The Idea of a Social Science, London: Routledge. -Wittgenstein, (1997), On Certainty, ed. G. E. M. Anscombe and G. H. Von Wright, trans. Peter Winch, Oxford: Blackwell.
1
وسبیت در تلقّیهای دیىی ییتگىشتایه 97
2
-Wittgenstein, (1999), Philosophical Investigations, ed. G. E. M. Anscombe and G. H. Von Wright, trans. G. E. M. Anscombe Oxford: Blackwell. - بٔ ىِٛ ،ْ ٛ٘س ،ٔٗ 1382 دس ٚیت ٍٙتبی ٚ تجیٝ ف٘غ ثٝ »ٗ ؿشح احٛا ٚ آسای ٚیت ٍٙتبی « ،
3
چ ،ٓ تٟشا :ٖ ٞش غٔ.
4
ORIGINAL_ARTICLE
نسبت الهیات فیزیکی به الهیات اخلاقی در اندیشه کانت
هرچند کانت در نقد عقل محض، مغالطات برخاسته از الهیات نظری را خاطر نشان ساخته است ولی از این میان، برهان فیزیکی- خداشناختی (غایت شناختی) را ارزشمند دانسته است. وی در نقد عقل عملی، صورت صحیح خداشناسی را در قالب الهیات اخلاقی عرضه نموده و برخی از مبانی نظری آنرا در نقد قوه حکم تبیین کرده است. در اثر اخیر، با تقریری جدید از برهان فیزیکی- غایت شناختی بهمدد قوه حکم تأملی، تصویری فینفسه (نومنال) از جهان بهمثابه غایتمند عرضه گردیده و خداوند بهعنوان طراح ذیشعور این جهان معرفی شده است. کانت این تصویر و الهیات برخاسته از آن را لازمه الهیات اخلاقی دانسته و آنرا- بهویژه در هماهنگ نمودن فضیلت و سعادت بهعنوان مؤلفههای خیر اعلا- همچون تمهیدی بر این الهیات درنظر گرفته است. ازسوی دیگر، الهیات اخلاقی نیز ایدههای عقلی طرح شده در الهیات فیزیکی- غایت شناختی را عینیت بخشده و به تثبیت آنها کمک میکند. این نوشتار درصدد است ضمن تشریح این دو الهیات در اندیشه کانت، نسبت متقابل آنها را بیان نماید.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_69_9ee50ec4152a7c94a2f85d26b5b7f2d4.pdf
2013-08-23
1
122
الهیات فیزیکی- غایت شناختی
الهیات اخلاقی
سعادت
فضیلت
خیراعلا
رضا
ماحوزی
mahoozi.reza@gmail.com
1
استادیار فلسفه پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
LEAD_AUTHOR
-Allison,H.E.(2001) "Kant's Theory of Taste", Cambridge University Press, First Published. -Baths, R. E.(1996) "Teleology and Scientific method in Kant's Critique of Judgment", Immanuel Kant critical Assessment. Vol. 4. -Ginsborg,H.(2005)"Kant's Aesthetics and Teleology", Stanford Encyclopedia of Philosophy. - Kant,I(1965) "Critique of Pure Reason", Trans by Norman Kemp Smith , pressdin Macmillan. - Ward, Keith(1996) "Kant's Teleological Ethics", Immanuel Kant critical Assessment. Vol. 3. - Weithe Beck, L.(1984) "A Commentary on Kant's Critique of Practical Reason", the University of Chicago press, London.
1
اسکروتن، راجر، (1383) کانت، ترجمه علی پایا، انتشارات طرح نو، چاپ اول.
2
ریث، آندریو، (1388)، دو مفهوم از خیر اعلا در اندیشه کانت، ترجمه رضا ماحوزی، فصلنامه علمی- ترویجی نقش جهان، دانشگاه اصفهان، سال چهارم، شماره بیست و یکم، زمستن.
3
کانت، ا. (1385)، درسهای فلسفه اخلاق، ترجمه منوچهر صانعی دره بیدی.
4
کانت، ا. (1381)، نقد قوه حکم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، نشرنی، چاپ دوم
5
کانت، ا. (1380)، نقد عقل عملی، ترجمه انشاءالله رحمتی.
6
کانت، ا. (1369)، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت، علی قیصری، انتشارات خوارزمی، چاپ اول.
7
ماحوزی، رضا، (1389)، جدال مکانیسم و غایتمندی و راه حل استعلایی آن در نقدهای اول و سوم کانت، مجله علمی پژوهشی پژوهشهای فلسفی، دانشگاه تبریز، سال 53، بهار و تابستان شماره مسلسل 215.
8
ماحوزی، رضا، (1389)، مفهوم فرهنگ از نظر کانت، فصلنامه ی علمی پژوهشی علوم اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر، پیش شماره نهم، تابستان.
9
ماحوزی، رضا، (1387)، زیبایی و استقراء در فلسفه نقادی کانت، مجله نامه حکت، سال ششم، شماره اول، بهار و تابستان.
10
ORIGINAL_ARTICLE
جایگاه اخلاق در اندیشه هایدگر و جایگاه هایدگر در فلسفه اخلاق
هایدگر در مورد اخلاق بسیار کم مینویسد و خود نیز بیان میکند که پرسشهای اخلاقی در مباحث او جایی ندارند. بنابراین، جایگاه اخلاق در اندیشة او بسیار مبهم و ناآشکار است و این خود سبب شده است تا تفاسیر متفاوتی راجع به دیدگاه اخلاقی او شود. با این حال، میتوان مباحثی را در آثار او یافت که جدای از اینکه به هستیشناسی و مسئله وجود میپردازند، جنبة ارزشگذارانه نیز داشته باشند، مانند بحث از اصالت و بودن- با. از سوی دیگر، مسلماً هایدگر در اخلاق، جایگاهی چون جایگاه کانت، ندارد؛ امّا، میتوان سهمی هرچند اندک برای او در فلسفه اخلاق قائل شد. این مقاله بر آنست تا به دو پرسش اساسی راجع به اندیشه هایدگر پاسخ دهد: نخست اینکه اخلاق چه سهمی در اندیشة هایدگر دارد؟ و سپس بر مبنای پاسخی که به این پرسش داده میشود، این پرسش را بررسی میکنیم که هایدگر در فلسفه اخلاق چه جایگاهی دارد و آیا او را میتوان در فلسفة اخلاق شریک کرد؟
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_70_1e532cc1930ef4d9e537a3cf81c2692d.pdf
2013-08-23
1
138
هستیشناسی
فلسفه اخلاق
اصالت
عدم اصالت
بودن- با
محمد جواد
موحدی
movahedi.mj@gmail.com
1
دانشجو دکتری فلسفه دانشگاه اصفهان
LEAD_AUTHOR
غلامحسین
توکلی
tavacoly@yahoo.com
2
استادیار دانشگاه اصفهان
AUTHOR
-Bernasconi. Robert, 1996, Heidegger in Question, First Edition, New Jersey: Humanities Press.
1
-Guignon. Charles, 1993, Authenticity, Moral Values and Psychotherapy, in: The Cambridge Companion to Heidegger, Edited by Charles Guignon, First Edition, USA: Cambridge University Press.
2
-Hatab. Lawrence J, 2000, Ethics and Finitude: Heideggerian Contribution to Moral Philosophy, First Edition, USA: Rowman and Littlefield Publishing.
3
-Hodge. Joanna, 1995, Heidegger and Ethics, First Edition, London: Rutledge Press.
4
-Lewis. Michael, 2005, Heidegger and the Place of Ethics, First Edition, London and New York: Continuum Press.
5
-Safranski. Rudiger, 1998, Heidegger between Good and Evil, Translated by Ewald Osers, second Edition, Cambridge: Harvard University Press.
6
- پالمر. مایکل، 1385، مسائل اخلاقی، ترجمه علیرضا آل بویه، چاپ اول، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
7
- فرانکنا. ویلیام کی، 1376، فلسفه اخلاق، ترجمه هادی صادقی، چاپ اول، قم: انتشارات طه.
8
- مصباح. مجتبی، 1384، بنیاد اخلاق(روشی نو در آموزش فلسفه اخلاق)، چاپ دوم، قم: انتشارات مؤسسه امّام خمینی(ره).
9
- وارنوک. مری، 1379، اگزیستانسیالیسم و اخلاق، ترجمه مسعود علیا، چاپ اول، تهران: نشر ققنوس.
10
- هایدگر. مارتین، 1388، نامهای در باب اومانیسم، در: از مدرنیسم تا پست مدرنیسم، نوشتهی لارنس کهون، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، چاپ هفتم، تهران: نشر نی.
11
ORIGINAL_ARTICLE
نوروفلسفه از آغاز تا به امروز
بیش از 30 سال پیش، اصطلاح نوروفلسفه برای توصیف حوزهی جدید و نوظهور پژوهشهای میانرشتهای ابداع شد. این اصطلاح با انتشار کتاب نوروفلسفه (1986) توسط پاتریشیا چرچلند وارد بحثهای فلسفی شد که هدف آن معرفی نوروساینس به فیلسوفان و معرفی فلسفه به نوروساینتیستها و با تأکید بیشتر بر مورد اول بود. نوروفلسفه تمایل خاصی برای کسانی که اعتقاد به فیزیکنگری دارند ایجاد میکند؛ چنانکه برای مثال این شاخه از علم به خوبی توانسته است شکاف بین آگاهی و پدیدههای فیزیکی را پر کند. این اصطلاح منعکسکنندة تحولات بالقوة انقلابی است که در آن نظریههای مطرح در مورد ذهن با نتایج حاصل از نوروساینس درباره سازماندهی مغز ترکیب میشوند. هدف این حوزه ایجاد همکاری بین نوروساینس، روانشناسی، ژنتیک، زیستشناسی تکاملی و فلسفه است که منجر به درک بهتر ذهن انسان میشود.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_71_3a66ef36ae49c1e2858edc0a26564353.pdf
2013-08-23
1
158
نوروفلسفه
فلسفه
نوروساینس
علوم شناختی
محمد مهدی
میرلو
mmmirloo@gmail.com
1
کارشناس ارشد فلسفه غرب از دانشگاه شهید بهشتی
LEAD_AUTHOR
محمد علی
نظری
2
استادیار گروه روانشناسی دانشگاه تبریز
AUTHOR
سمیه
اسدزاده
3
دانشجوی کارشناسی روانشناسی بالینی دانشگاه تبریز
AUTHOR
-Bechtel, W., Mandik, P., Mundale, J. & Stufflebeam, R. (eds.).(2001). Philosophy and the Neurosciences: A Reader. Oxford: Blackwell.
1
-Bechtel, W. (2001a). Linking cognition and brain: The cognitive neuroscience of language (B et al 2001).
2
-Bechtel, W. (2001b). Representations: From neural systems to cognitive systems ibid.
3
-Bechtel, W. (2009). Molecules, systems and behaviour: another view of memory consolidation. In Bickle, J. (ed.) The Oxford Handbook of Philosophy and Neuroscience. Oxford: Oxford University Press.
4
-Bickle, J. (ed.). (2009). The Oxford Handbook of Philosophy and Neuroscience, Oxford: Oxford University Press.
5
-Bickle, J. & Mandik, P. (2001). “The Philosophy of Neuroscience”, Stanford Encyclopedia of Philosophy.
6
-Bliss, T. V. P. & Lomo, T. “Long-Lasting Potentiation of Synaptic Transmission in the Dentate Area of the Anaesthetized Rabbit Following Stimulation of the Perforant Path.”, Journal of Physiology, 1973, 232, 331-356.
7
-Breidbach, O. (1997). Die Materialisierung des Ichs, Frankfurt: Suhrkamp.
8
-Brook, A. & Mandik, P. “The Philosophy and Neuroscience Movement”, Analyse & Kritik, 2004, 26, 382-397.
9
-Churchland, P. S. (1986). Neurophilosophy. Toward a Unified Science of the Mind/Brain, Cambridge, Mass: MIT Press.
10
-Churchland, P. S. (2003). Brain-wise, Cambridge, Mass: MIT Press.
11
-Churchland, P. S. (2007). Neurophilosophy at Work. New York: Cambridge University Press.
12
نوروفلسفه از آغاز تا به امروز 155
13
-Churchland, P. S. (2009). “Inference to the best decisions”, In Bickle, J. (ed.) The Oxford Handbook of Philosophy and Neuroscience, Oxford: Oxford University Press. 419-430.
14
-Clark, J. A. “Neurophilosophy education and learning”, The Philosophy of Education Society of Australasia, December, 2009, 3-6. -Crick, F. & Koch, C. (2001). Consciousness and Neurosciences ibid. -Dennett, D. C. “Why You Can‟t Make a Computer That Feels Pain”, In: Synthese, 1978, 38, 415–449. -Descartes, R. “Les passions de l‟âme”, Adam, C./P. Tannery,
15
OEuvres de Descarte, 1649, 11, 1964-1974. -Farah, M. J. “Neuroethics: the practical and the philosophical”, TRENDS in Cognitive Sciences, 2005, 9(1), 34-40. -Farah, M. J. & Wolpe, P. R. “Monitoring and manipulating brain function: New neuroscience technologies and their ethical implications”, Hastings Cent. Rep, 2004, 34, 35–45. -Farah, M. J. “Neuroethics and the Problem of Other Minds: Implications of Neuroscience for the Moral Status of Brain-Damaged Patients and Nonhuman Animals”, Neuroethics, 2008, 1, 9–18. -Flanagan, O. (2009). “Neuro-eudaimonics or Buddhists lead neuroscientists to the seat of happiness”, In Bickle, J. (ed.) The Oxford Handbook of Philosophy and Neuroscience. Oxford: Oxford University Press, 582-600. -Fodor, J. A. “Special Sciences”, In: Synthese, 1974, 28, 97-115.
16
156 نشریة پژوهشهای فلسفی دانشگاه تبریس، سال 7، بهار و تابستان 92 ، شماره مسلسل 12
17
-Goldman, A. I. (2006). Simulating minds. The Philosophy, Psychology, and Neuroscience of Mindreading. Oxford: OUP.
18
-Hardcastle, V. (2001). The nature of pain, Oxford: Oxford University Press.
19
-Hardcastle, V. and Stewart, M. (2009). “MRI: a modern cerebra scope? The case of pain”, In Bickle, J. (ed.) The Oxford Handbook of Philosophy and Neuroscience, Oxford: Oxford University Press, 179-199.
20
-Hebb, D.O. (1949). The Organization of Behaviour, New York: Wiley.
21
-Hurley, S. L. (1998). Consciousness in Action, Cambridge, Mass: MIT Press.
22
-Kandel, E. (1976). Cellular Basis of Behaviour, San Francisco: W.H. Freeman.
23
-Landreth, A. (2009). “The emerging theory of motivation”, In Bickle, J. (ed.) The Oxford Handbook of Philosophy and Neuroscience, Oxford: Oxford University Press, 381-418.
24
-Levy, N. (2007). Neuroethics: Challenges for the 21st Century, Cambridge, Mass: MIT Press.
25
-Machamer, P. (2009). “Learning, neuroscience, and the return of behaviourism”, In Bickle, J. (ed.) The Oxford Handbook of Philosophy and Neuroscience. Oxford: Oxford University Press. 166-176.
26
-Mandik, P. (2009). “The neurophilosophy of subjectivity”. In Bickle, J. (ed.) The Oxford Handbook of Philosophy and Neuroscience. Oxford: Oxford University Press. 601-618.
27
-Metzinger, T. (1993). Subjekt und Selbstmodell, Paderborn: Mentis
28
Publisher.
29
-Nagel, T. “Brain Bisection and the Unity of Consciousness”, in: Synthese, 1971, 22, 396-413.
30
نوروفلسفه از آغاز تا به امروز 157
31
-Northoff, G. “Do Brain Tissue Transplants Alter Personal Identity? Inadequacies of some Standard Arguments”, Journal of Medical Ethics, 1996, 22, 3, 174–181. -Northoff, G. “Are Q-memories Delusions? A Neurophilosophical Approach”, Philosophical Psychology, 2000, 6(3), 199-235. -Northoff, G. (2001a). Personale Identität und operative Eingriffe in das Gehirn, Paderborn: Mentis Publisher. -Northoff, G. “Was it Neurophilosophie? Programmatische Charakterisierung eines Neuen Ansatzes”, Philosophia Naturalis, 2001b, 4, 205-244. -Northoff, G. (1997). Neuropsychiatrie und Neurophilosophie, Paderborn: Schöningh Publisher. -Northoff, G. “What Is Neurophilosophy? A Methodological Account”, Journal for General Philosophy of Science, 2004, 35, 91-127. -Prinz, J. J. (2004). Gut reactions: A perceptual theory of emotion, New York: Oxford University Press. -Prinz, J. J. “The Emotional Basis of Moral Judgment”. Philosophical Explorations, 2006, 9(1), 29-43. -Putnam, H. (1967). Psychological Predicates, in: W. H. Capitan/D. D. Merrill (eds.), Art, Mind and Religion, Pittsburgh. -Quine, W. (1960). Word and Object. Cambridge, Mass: MIT Press. -Roskies, A. “Neuroethics for the new millennium”, Neuron, 2002, 35, 21–23. -Roskies, A. (2009). “What‟s „new‟ in neuroethics?” In Bickle, J. (ed.) The Oxford Handbook of Philosophy and Neuroscience. Oxford: Oxford University Press. 454-470.
32
158 نشریة پژوهشهای فلسفی دانشگاه تبریس، سال 7، بهار و تابستان 92 ، شماره مسلسل 12
33
-Safire, W. (2002). Introduction. In S. J. Markus (Ed.), Neuroethics: Mapping the field (pp. 3–10), New York: Dana Foundation.
34
-Schneider, S. “Cognitive Enhancement and the Nature of Persons.” The University of Pennsylvania Bioethics Reader, Art Caplan and Vardit Radvisky, eds., 2009, 1, 844-856.
35
-Schroeder, T. (2004). Three faces of desire. Oxford: Oxford University Press.
36
-Skov, M., & Vartanian, O. (Eds.) (2009). Neuroaesthetics, Amityville, NY: Baywood Publishing.
37
-Von Eckardt Klein, B. “Some Consequences of Knowing Everything (Essential) There is to Know About one's Mental States.” Review of Metaphysics, 1975, 29, 3–18.
38
-Zeki, S. “Artistic Creativity and the Brain”, Science, 2001, 293(5527), 51-52.
39
-Zeki, S. “Art and the brain”, J Conscious Stud: Controvers Sci
40
Humanit, 1999, 6, 76-96.
41