ORIGINAL_ARTICLE
اشراق و شهود از نگاه افلاطون
وجود معرفت شهودی و معنای آن همواره محل نزاع در بین مفسّران افلاطون بوده است؛ برخی اصلاً قائل به چنین شناختی نزد افلاطون نبوده و عدهای که آن را پذیرفتهاند، در عقلانی یا عرفانی بودن آن اختلافنظر دارند. این نوشته میکوشد تا نشان دهد، معرفت از نگاه افلاطون به استدلال عقلی منحصر نبوده و فراتر از آن، متضمن نوعی رؤیت عقلی نیز هست؛ زیرا نزد افلاطون از یک سو، درک عقلی امور به معنای درک ویژگیهای مشترک اشیا است که در قالب قضایا و احکام ارائه میگردد. از سوی دیگر، اگر تبیین همه چیز به صورت تبیین عقلی و معلّل ساختن آنها به مثل و تبیین خود مثل در تعلیل آنها به علت فاعلی و غائی خیر است، دیگر چنین تعلیلی در خصوص خود مثال خیر مطرح نخواهد بود؛ زیرا او خیر و زیبائی بالذات است؛ لذا معرفت وی بدین اعتبار فراتر از درک عقلی در قالب احکام کلی و مفهومی خواهد بود؛ شناختی بیواسطه از نوع رویاروئی و رؤیت که در قالب قضایا درنمیآید. این شهود، هرچند معرفتی است ناگهانی و کوتاه؛ اما بهزعم افلاطون ثابت و راسخ است و بر سیری دیالکتیکی تکیه دارد. دربارهی متعلَّق آن نمیتوان چیزی گفت و نگاشت؛ بلکه فقط میتوان با وجودِ راهنما، ازطریق اشراق مستقیم، آن را تجربه کرد؛ خاص فیلسوف است، نه هر فردی؛ زیرا فقط فیلسوف است که توانسته است نفس خود را سراسر مطیع عقل- یعنی همان پارهی الهی روح و خویشاوند مثل- گرداند و در نتیجه استحقاق چنین تجربهای را پیدا کند.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_14738_45a301d9f0376f0f564a68b1dab9e294.pdf
2014-05-22
1
26
افلاطون
معرفت
شهود
مثال خیر
رؤیت
دیالکتیک
یادآوری
مریم
سلطانی کوهانستانی
m.soltani.philosophy@gmail.com
1
دانشجوی دکتری فلسفه، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
LEAD_AUTHOR
مجید
صدرمجلس
sadremajles@tabrizu.ac.ir
2
استادیار گروه فلسفه، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
شرح و بسط پروکلوس از اشارات افلاطون به مسئلۀ شرور و نسبت آنها با عنایت و فاعلیت الهی
هرچند نزد افلاطون نظریۀ منسجمی دربارة مسئلة شرّ دیده نمی شود، اما در آثار او پاره هایی هست که برای افلاطونیان بعدی، دستمایه ای برای بسط و پرورش چنین نظریه ای شد. پروکلوس، برجسته ترین فیلسوف مکتب نوافلاطونی متأخر است که نظریه اش به دیدگاه مرجع نوافلاطونیان دربارة مسئله شرّ بدل شد. وی در مواجهه ای انتقادی با پیشینیان اش می کوشد که شرح و تبیینی وحدت انگار از اشارات افلاطون به مسئلة شرّ ارائه دهد. بر اساس تبیین وی مراتب عالی هستی، خیر و فقط علّت خیرند. شرّ واقعیتی ضروری است اما تنها به نحو نسبی، جانبی، بالعرض و آویخته به خیر تحقق دارد و تنها در مرتبة باشندگان جزئی یافت می شود. هستی بالعرض شرّ، علت وجودبخش ندارد بلکه پیدایی اش به سبب ناهماهنگی افعال نیروهای متعدد موجود مرکب جزئی است. آویختگی و آمیختگی هستی شرّ به خیر چنان است که به رغم ضدیت اش با خیر، در تحقق خیر کل مشارکت دارد و از این رو با عنایت و فاعلیت مطلق الهی قابل جمع است.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_14760_c5c04a06f895d6576cb565c71e726145.pdf
2014-05-22
27
48
شرّ
هستی بالعرض و جانبی
عنایت الهی
فاعلیت الهی
پروکلوس
رضا
کورنگ بهشتی
rz.kbeheshti@gmail.com
1
دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه اصفهان
LEAD_AUTHOR
سعید
بینای مطلق
said_binayemotlagh@yahoo.fr
2
دانشیار گروه فلسفة دانشگاه اصفهان
AUTHOR
علی
کرباسی زاده
karbasi@ltr.ui.ac.ir
3
استادیار گروه فلسفة دانشگاه اصفهان
AUTHOR
ارسطو. (1379)، مابعدالطبیعه، ترجمة شرفالدین خراسانی، تهران، انتشارات حکمت.
1
ارسطو. (1378)، فیزیک، ترجمة محمدحسن لطفی، تهران، انتشارات طرح نو.
2
افلاطون. (1380)، دوره آثار، ترجمة محمدحسن لطفی، تهران، انتشارات خوارزمی.
3
افلوطین. (1366)، دوره آثار، ترجمة محمدحسن لطفی، تهران، انتشارات خوارزمی.
4
Chlup, Radek. "Proclus’ Theory of Evil: An Ethical Perspective", the International Journal of the Platonic Tradition, 3, 2009, 26-57.
5
Opsomer and Steel. (2003), Proclus: On the Existence of Evils, Great Britain: Cornell University Press.
6
Phillips, John. (2007), Order from Disorder: Proclus’ Doctrine of Evil and its Roots in Ancient Platonism, Leiden-Boston: Brill.
7
(1970), Commentaire sur la République: Tome I, traduit par A. J. Festugière, Paris: Vrin- C.N.R.S.
8
(1967), Commentaire sur la Timée: Tome II, traduit par A. J. Festugière, Paris: Vrin- C.N.R.S.
9
(1968), Théologie Platonicienne: Tome I, traduit par Saffrey et Westerink, Paris: Les Belles Lettres.
10
(1971), The Elements of Theology, A Revised Text with Translation, Introduction and Commentary by E. R. Dodds, Oxford: Clarendon
11
ORIGINAL_ARTICLE
هگل، هایدگر و مسالۀ زمان
هرچند هگل نخستین کسی نبود که پای تاریخ را به فلسفه باز کرد، اما بیتردید جایگاه تاریخ در متافیزیک تا پیش از هگل هیچ گاه چنین والا نبوده است. هگل تاریخ را وارد جوهر و جهان کرد، به این معنا که جوهر ذاتا پدیدهای تاریخی است و تاریخ همانا تجلی روح جهان است. تقریبا صد سال پس از هگل، فیلسوف دیگری سربرآورد که به تعبیری مفهوم تاریخ و رابطۀ آن با هستی را احیاء کرد. وی تلقی غیرتاریخی پدیدارشناسی استادش هوسرل (صرفنظر از نوشتههای واپسین هوسرل) را به نوعی پدیدارشناسی تاریخمند بدل ساخت و برای دازاین، یعنی یگانه راه مواجهه با حقیقت هستی، ذاتی تاریخی قائل شد. به اختلافات و اشتراکات هگل و هایدگر بر سر مفهوم تاریخ و تاریخمندی تاکنون بسیار پرداخته شده است. اما ریشۀ تمام این مباحث، یعنی نگاه این دو متفکر به مفهوم «زمان» عمدتاً کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مقالۀ پیشِ رو ابتدا میکوشد تا تبیینی تقریبی از رویکرد هگل و هایدگر نسبت به مفهوم «زمان»، به دست دهد. سپس با اشاره به انتقادات هایدگر بر هگل (به ویژه برداشت هگل از زمان) در انتهای کتاب هستی و زمان، بکوشد تا در حد توان هگل را از برخی از این انتقادات مبرا کند و حتی برخی از آنها را در خصوص خود فلسفۀ هایدگر وارد بداند.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_14770_076026e2507157766ce01e74034995a0.pdf
2014-05-22
49
69
زمان
دازاین
هستی و زمان
پدیدارشناسی روح
محمدمهدی
اردبیلی
m.m.ardebili@gmail.com
1
دانشجوی دکتری فلسفه، دانشگاه تبریز
LEAD_AUTHOR
علیرضا
آزادی
ym21287@gmail.com
2
استادیار گروه فلسفه، دانشگاه تبریز
AUTHOR
آدورنو، تئودور. (1385)، زبان اصالت در ایدئولوژی آلمانی، ترجمه: سیاوش جمادی، تهران: انتشارات ققنوس.
1
آدورنو، تئودور. (1386)، علیه ایدهآلیسم، ترجمه: مراد فرهادپور، تهران: نشر گام نو.
2
آگوستینوس. (1381)، اعترافات، ترجمه: سایه میثمی، تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی.
3
اردبیلی، محمدمهدی. (1390)، آگاهی و خودآگاهی در پدیدارشناسی روح هگل، تهران: نشر روزبهان.
4
ارسطو. (1378)، سماع طبیعی (فیزیک)، ترجمه: محمدحسن لطفی، تهران: انتشارات طرح نو.
5
اسپینوزا. (1376)، اخلاق، ترجمه: محسن جهانگیری، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
6
اینوود، مایکل. (1388)، فرهنگ فلسفی هگل، ترجمه: حسن مرتضوی، مشهد: نشر نیکا.
7
بیمل، والتر. (1381)، بررسی روشنگرانۀ اندیشههای مارتین هایدگر، ترجمه: بیژن عبدالکریمی، تهران: انتشارات سروش.
8
راس، دیوید. (1377)، ارسطو، ترجمه: مهدی قوام صفری، تهران: نشر فکرروز.
9
ری، جاناتان. (1385)، هایدگر و هستی و زمان، ترجمه: اکبر معصوم بیگی، تهران: نشر اگه.
10
فیلیپ، جیمز. (1385)، «دیالوگ پنهان: زمان و خاطره از دیدگاه فروید و هایدگر»، در: خردنامه همشهری (شماره 4)، ترجمه: مجید کمالی.
11
کاکلمانس، جوزف. (1380)، مارتین هایدگر پیشدرآمدی به فلسفۀ او، ترجمه: موسی دیباج، تهران: انتشارات حکمت.
12
کورنر، اشتفان. (1380)، فلسفۀ کانت، ترجمه: عزتالله فولادوند، تهران: انتشارات خوارزمی.
13
لتا، رابرت. (1384)، فلسفۀ لایبنیتس، ترجمه: فاطمه مینایی، تهران: نشر هرمس.
14
مککواری، جان. (1377)، فلسفۀ وجودی، ترجمه: محمدسعید حنایی کاشانی، تهران: نشر هرمس.
15
هایدگر، مارتین. (1379)، «مفهوم زمان در علم تاریخ»، در: نامه فلسفه (شماره 9)، ترجمه: مهدی صادقی.
16
هایدگر، مارتین. (1383)، مفهوم زمان و چند اثر دیگر، ترجمه: علی عبداللهی، تهران: نشر مرکز.
17
هایدگر، مارتین. (1386)، هستی و زمان، ترجمه: سیاوش جمادی، تهران: انتشارات ققنوس.
18
هایدگر، مارتین. (1388)، چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟، ترجمه: سیاوش جمادی، تهران: انتشارات ققنوس.
19
هگل. (1385)، عقل در تاریخ، ترجمه: حمید عنایت، تهران: انتشارات شفیعی.
20
هیپولیت، ژان. (1386)، مقدمه بر فلسفۀ تاریخ هگل، ترجمه: باقر پرهام، تهران: نشر آگاه.
21
Adorno, Theodor W. (1994), Hegel: Three Studies, translated by: Shierry Weber Nicholsen, MIT Press.
22
Erickson, Stephen A. (2006), ‘The Philosophy of History in Hegel, Heidegger, and Jaspers’, in: Philosophical Faith and the Future of Humanity (vol.1).
23
Fischer, Mark F. (1983), ‘Catholic Hermeneutics: The Theology of Tradition and the Philosophy of Gadamer’, presented to The Faculty of the Graduate Theological Union, in partial fulfillment of the requirements for the degree of Doctor of Philosophy, Berkeley, California.
24
Flay, Joseph C. (1993), 'Essence and Time in Hegel', in: Hegel Critical Assessments (Vol. 3), edited by: Robert Stern, London: Routledge.
25
(1977), phenomenology of spirit, translated by: A. V. Miller, London & Oxford: Oxford University Press.
26
Inwood, Michael. (2000), A Heidegger Dictionary, Oxford: Blackwell Publishers Inc.
27
Janicaud, Dominique. (1999), 'Heidegger-Hegel: An Impossible Dialogue?’ in: Endings: Questions of Memory in Hegel and Heidegger, edited by: Rebecca Comay & John McCumber, Evanston: Northwestern University Press.
28
Kojev, Alexander. (1980), Introduction to the Reading of Hegel, translated by: James H. Nichols, Cornell University Press.
29
Zizek, Slavoj. (2012a), Less Than Nothing (Hegel and the Shadow of Dialectical Materialism), London & New York: Verso.
30
Zizek, Slavoj. (2012b), ‘Hegel versus Heidegger’, in: E-flux journal (No. 32), February 2012.
31
ORIGINAL_ARTICLE
روش پژوهش هایدگر در کتاب وجود و زمان
مارتین هایدگر موضوع فلسفهی خود را وجود قرار میدهد و معتقد است این موضوع در تاریخ تفکر مورد غفلت قرار گرفته و باید توجه خود را به آن معطوف داشت . وی اساس تفکر خود را توجه به هستی و پرسش از وجود میداند ولی نقطهی آغاز و روش پژوهش او متفاوت است . او برای این کار از وجود خاص انسان (دازاین) شروع میکند که پرسش از وجود ، از ویژگیهای اساسی اوست . روش وی که به پدیدارشناسی هرمنوتیکی معروف شده است با روشهای استدلالی فلاسفهای چون دکارت و کانت و روش کشف و شهود عرفانی و نیز روش پدیدارشناسی استعلایی هوسرل کاملاً تفاوت دارد . در این روش ، رابطهی انسان ( دازاین ) با ساختارهای وجودی او و نحوهی وجود خاص او مورد تحلیل قرار گرفته و به معنی وجود تقرب حاصل میگردد . روش وی میتواند در فلسفه و عرفان اسلامی الهام بخش باشد .
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_14755_b5a6e8c83d4a19b65bf1d370c4139cde.pdf
2014-05-22
71
92
روش هایدگر
پدیدار
پدیدارشناسی
هرمنوتیک
دازاین
پرسش از وجود
حسین
طریقت پور
tarighat@cc.iut.ac.ir
1
دانشجوی دکتری فلسفه، دانشگاه قم
LEAD_AUTHOR
محمد جواد
صافیان
mjsafian@gmail.com
2
دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
AUTHOR
بیمل، والتر. (1387)، بررسی روشنگرانه اندیشههای مارتین هایدگر، ترجمه بیژن عبدالکریمی، تهران، سروش.
1
جانسون، پ.ا. (1387)، هایدگر، ترجمه بیژن عبدالکریمی، تهران، علم.
2
جمادی، سیاوش. (1385)، زمینه و زمانهی پدیدارشناسی، تهران، ققنوس.
3
دارتیگ، آندره. (1384)، پدیدارشناسی چیست؟ ترجمه محمود نوالی، تهران، سمت.
4
صافیان، محمدجواد. (1387)، نگاهی به روش تحقیق پدیدارشناسی- هرمنوتیک هایدگر پیرامون کار هنری، پژوهشنامه فرهنگستان هنر8، تهران، فرهنگستان هنر.
5
کوکلمانس، یوزف ی. (1382)، هیدگر و هنر، ترجمه محمدجواد صافیان، آبادان، پرسش.
6
مصلح، علیاصغر (1/1384)، تقریری از فلسفههای اگزیستانس، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،
7
مصلح، علیاصغر (2/1384)، پرسش از حقیقت انسان، تهران، طه،
8
مک کواری، جان. (1376)،ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، تهران، گروس.
9
هایدگر، مارتین. (1383)، متافیزیک چیست؟ ترجمه سیاوش جمادی، تهران، ققنوس.
10
هایدگر، مارتین. (1/1386)، وجود و زمان، ترجمه محمود نوالی، تبریز، دانشگاه تبریز.
11
هایدگر، مارتین. (2/1386)، هستی و زمان، ترجمه سیاوش جمادی، تهران، ققنوس.
12
Dreyfus, Hubert L. (1991), Being-in-the-World: Commentary on Heidegger's "Being and Time", Cambridge, : MIT Press.
13
Heidegger, (1988), Being and Time, translated by John Macqurrie & Edward Robinson, Oxford.
14
Heidegger, (2000), Introduction to Metaphysics, translated by Gregory Fried and Richard Polt, Yale.
15
Krell, David Farrell. (1978), Martin Heidegger basic writings, London, Routlege.
16
Mulhall, (2005), Heidegger and Being and Time, London, Routledge.
17
Reddan, Marion. (2009), Heidegger and the mystery of being, University of Wollongong.
18
Richardson, S.J. (1974), Heidegger through phenomenology to thought, The Hague.
19
Spiegelberg, Herbrt. (1965), The phenomenological movement, a historical introduction. The Hague: Nijhoff.
20
ORIGINAL_ARTICLE
شک و یقین در ویتگنشتاین متاخر
ویتگنشتاین متاخر، با تمایز نهادن میان معرفت و یقین رویکرد جدیدی را در نقد شکاکیت مطرح کرده است. او یقین را امری مقدم بر شک و معرفت می داند. به باور وی صورت ابتدایی بازی زبانی، یقینی است که بی نیاز از هرگونه توجیه و دلیل است. به زعم ویتگنشتاین، برخی از گزاره ها وجود دارند که در عین این که شک در آنها محال است ادعای معرفت به آنها نیز بی معناست. ویتگنشتاین، این گزاره ها را گزاره های محوری می نامد و معتقد است تصویر ما از جهان با تکیه بر آنها ساخته می شود. این گزاره های محوری، مبنای بازیهای زبانی ما و اساس هرگونه تحقیق و پژوهشی هستند که به دست ما انجام می گیرد. ویتگنشتاین متاخر، یقینی بودن این گزاره ها را به منزله خطاناپذیر بودن یا مطابقت آنها با واقع نمی داند، بلکه به باور وی، یقین به آنها ناشی از طرز تلقی افراد است ولزومی ندارد مطابق با واقع باشد.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_14757_8769c1700318534caf9eaacab28aae00.pdf
2014-05-22
93
112
"ویتگنشتاین متاخر"
"یقین"
"معرفت"
"توجیه"
"شکاکیت"
محمد صادق
زاهدی
mszahedi@gmail.com
1
استادیار فلسفه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)`، قزوین، ایران.
LEAD_AUTHOR
خدیجه
اصلی بیگی
khadijeaslibage@gmail.com
2
کارشناس ارشد فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران.
AUTHOR
ویتگنشتاین، لودویگ. (1384)، برگهها، ترجمهی مالک حسینی، چاپ اول، تهران، انتشارات هرمس.
1
ویتگنشتاین، لودویگ. (1387)، در باب یقین، ترجمهی مالک حسینی، چاپ اول، تهران، انتشارات هرمس.
2
مور، جرج ادوارد. (1374)، برهان عالم خارج، ترجمهی منوچهر بدیعی، ارغنون شمارۀ 7-8.
3
Baker, G. P. and Hacker, P.M.S. (1984)'' Skepticism, Rules and Language,'' Oxford, Blackwell, London, First Published.
4
Bonjour, (1985) Structure of Empirical Knowledge, Cambridge: Harvard University Press.
5
Cavell S. ''Knowing and knowledge'', in Must we Mean what we say? Cambridge: Cambridge University Press.1969
6
Colby, Mark (1998),"The Epistemological Foundations of Practical Reason", Inquiry, 42
7
Hanfling, O. (1989) Wittgenstein’s Later Philosophy, (New York: State University of New York Press.)
8
Hudson, W.D. (1997),"The Light Wittgenstein Sheds on Religion" ,In Ludwig Wittgenstein: Critical Assessments, by Stuart Shanker, Routledge
9
Klein, P. D. (2000) "Certainty", in A Companion to Epistemology,(eds) Jonathan, Dancy, And Ernest, Sosa, Oxford, Blackwell.
10
Kober, Michael, (1996),"Certainty of a World-Picture: The Epistemological Investigations of "on Certainty", in Hans Sluga and David G. Stern, eds., the Cambridge Companion to Wittgenstein, Cambridge University Press.
11
Malcolm, (1988) Wittgenstein's Skepticism in on Certainty, Inquiry, 31.pp.277-93.
12
Moor, G.E. (1959) "Four Forms of skepticism”, Essay in His Philosophical Papers (London, George Allen & Unwin).
13
Morawetz, T. (1978) Wittgenstein and Knowledge: The Importance of On Certainty (Amherst: University of Massachusetts Press).
14
Rush, R, (2003) Wittgenstein’s on certainty, D. Z. Phillips (ed.), Oxford, Blackwell.
15
Scotland, Frederick (1998), "Wittgenstein: on Certainty and Truth", Philosophical Investigations, 21, 203-221.
16
Stroll, A. (1994) Moore and Wittgenstein on Certainty, (Oxford: Oxford University Press.)
17
Stroll, A. (2002), ‘Understanding On Certainty: Entry 194’, in Haller, R. and Puhl, K. (eds) Wittgenstein and the Future of Philosophy A Reassessment after 50 years. Volume 30, Proceedings of the International Wittgenstein Symposium, Kirchberg am Wechsel, 2001. Vienna.
18
Stroll, A. (2002) Wittgenstein, Oxford, one World Publication.
19
Von Wright, G.H. (1982) Wittgenstein, Oxford: Basil Blackwell.
20
Wittgenstein, L. (1993) Philosophical Occasion's, (Indianapolis: Hackett.)
21
Wittgenstein, L. (2009) Philosophical Investigations, 4th Ed., Hacker & Schulte (eds), Blackwell, Oxford.
22
ORIGINAL_ARTICLE
ناسازگاری درونی دیدگاه ویتگنشتاین متأخر
هر چند همه تلاش «ویتگنشتاین» در جهت سازگاری درونی دیدگاه متأخر خود بوده است، لیکن با بررسی دقیق، مواردی از ناسازگاری درونی در آن مشاهده می شود. یکی از موارد ناسازگاری درونی و بیرونی مطابق با تفسیر «کول» و «کریپکی» قرائت شکاکانه از دیدگاه ویتگنشتاین متأخر است. ویتگنشتاین شک گرایی را به طور آشکار بی معنا می داند. به نظر او اصولا نباید شکاک حتی برای بیان شک گرایی خود از طریق زبان تلاش کند. اگر درباره ی هیچ واقعیتی یقین نداشته باشی پس نمی توانی در باره معنای واژه هایی که به کار می بری نیز یقین داشته باشی. تردیدی که در همه چیز تردید کند تردید نیست. از طرف دیگر دیدگاه او خود نوعی رویکرد به شک گرایی است.این مقاله در صدد ارائة تحلیلی از این ناسازگاری است. و با استدلال قرائت بدیل واقع گرایانه در مقابل آن، نشان می دهد که تا چه حدی این ناسازگاری درونی مشهود است.در مرحله بعد به مفهوم نحوه حیات که یکی از اساسی ترین مفاهیم به کار گرفته شده توسط ویتگنشتاین است می پردازد. در این مورد ناسازگاری درونی فلسفه زبان ویتگنشتاین در بیان مفهوم فوق را نشان خواهیم داد.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_14771_30b1691feeeb7b985bc9180a85a18b51.pdf
2014-05-22
113
130
ناسازگاری درونی
ویتگنشتاین
کول
کریپکی
نحوه حیات
عبدالرحیم
فاطمی
karimdoust_sh@yahoo.com
1
عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور
LEAD_AUTHOR
تریگ، راجر. (1384)، فهم علم اجتماعی، چاپ اول، شهناز مسمیپرست، تهران، چاپ غزال، نشرنی.
1
حجت، مینو. (1387)، بیدلیلی باور(تاملی در باب یقین ویتگنشتاین)، چاپ اول، تهران، هرمس.
2
دباغ، سروش. (1387)، سکوت و معنا، چاپ دوم، تهران، انتشارات صراط، 1387.
3
گریلینک، ای.سی. (1338)، ویتگنشتاین 1988، چاپ اول، ابوالفضل حقیری، تهران، انتشارات بصیرت.
4
لاریجانی، صادق. (2012) زبان دین، گرفته شده از:
5
http://91.98.99.84/persian/kalam/kalam-new/06/06/htm
6
مهدوینژاد، محمدحسین. (1388)، زبان خصوصی، دانشوران، سال اول، شماره دوم، 26-53.
7
هادسون، ویلیام دونالد. (1387)، لودویگ ویتگنشتاین، ترجمه: مصطفی ملکیان، چاپ اول، گروس؛ ویرایش 2، تهران، نگاه معاصر، 1388.
8
ویتگنشتاین، لودویک. (1389)، نظریه و هنر، چاپ دوم، فرزان سجودی، شرکت چاپ و نشر شادرنگ فرهنگستان نصر.
9
Arrington, Rotert L.and addis, mark (eds.) (2004), Wittgenstein and philosophy of religion, London and New York: Routledge.
10
Cavell, Stanley, (1988), In Quest of the ordinary: lines of skepticism and romanticism (IQO), Chicago: university of Chicago Press.
11
Cavell, Stanley, (1979), The claim of reason: Wittgenstein skepticism, morality, and tragely (CR), New York: Oxford University Press.
12
Conway, Gertrude D., (1989), Wittgenstein on Foundations, Atlantic ltighlands: Humanities Press International.
13
Kripke, s. (1982,) Wittgenstein on Rules and prirate language: An Elementary Exposition, Oxford: Black well.
14
MCDowell, J., (2002), Mind, Value and Reality. Cambridge, London, Harvard University Press.
15
Philips, Derek L., (1977), Wittgenstein and Scientific Knowledge, London and Basingstoke: Macmillan Press LTD.
16
Stiver, Dan R. (1996), The philosophy of Religious Language: sign, symbol and story, Oxford: Black well.
17
Trigg, Roger, (1973), Reason and Commitment, London: Cambridge University Press.
18
Wittgenestein, ludwing, (1973), philosophical Investigations, 3rdedn, ed. E.M. Anscombe and R.Rhees, trans. G.E.M. Anscombe, Oxford: Blackwell.
19
Wittgenestein, ludwing, (1958), The blue and brown books, Oxford: black well.
20
Wittgenestein, ludwing, (1969), On certauity (oc), ed. G.E.M. Anscombe and G.H.Von wright, trans. D. Paul and G.E.M Ans combe, Oxford: Blackwell.
21
Wittgenestein, ludwing, (1967), Zettel, ed. G.E.M. Enscombe and G.H.Von wright, Black well 1967, revised ed. 1981.
22
ORIGINAL_ARTICLE
سیر تطور نظریه اعتدال در اخلاق اسلامی
نظریه اعتدال که خاستگاه آن یونان باستان و آراء افلاطون و ارسطو است، رایجترین نظریه اخلاقی در بین حکمای اسلامی مانند کندی، فارابی، ابنسینا، مسکویه، خواجه نصیر طوسی و دیگران است. بر اساس این نظریه، فضایل اخلاقی از رعایت اعتدال و میانهروی توسط قوای نفس و رذایل اخلاقی از افراط و تفریط قوا در اعمال خود پدید میآید. حکمای اسلامی گرچه در این نظریه متأثر از افلاطون و ارسطو بودند، ولی ابتکارات و نوآوریهای زیادی در آن وارد کردهاند. در بین حکمای اسلامی ابنسینا، مسکویه، خواجه نصیر طوسی، راغب اصفهانی بیشترین نوآوریها را در این نظریه داشتهاند. برخی از این نوآوریها عبارتند از: ادغام قاعده اعتدال ارسطو با نفسشناسی افلاطون، تقسیم فضایل به چهار و رذایل به هشت جنس عالی، قرار دادن انواعی از فضایل و رذایل فرعی تحت این اجناس عالی، اضافه کردن معیار کیفیت (ردائت) به معیار کمّی افراط و تفریط ارسطو، تفکیک معانی مختلف عدالت، اضافه کردن فضایل دینی و عرفانی به فهرست فضایل و ارائه الگوی جامع برای معالجه امراض نفسانی.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2201_3c2395b2412405904d83902a653c0976.pdf
2014-08-23
131
147
اخلاق اسلامی
نظریه اعتدال
قوای نفس
فضایل و رذایل اخلاقی
حسین
اترک
atrakhossein@gmail.com
1
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه زنجان
LEAD_AUTHOR
ابنسینا. (1998الف)، رسالة فی الاخلاق، در المذهب التربوى عند ابنسینا من خلال فلسفته العملیه، عبدالامیر ز. شمسالدین، الشرکة العالمیة للکتاب.
1
----. (1998ب)، رسالة فی البر و الاثم، در المذهب التربوى عند ابنسینا من خلال فلسفته العملیه، عبدالامیر ز. شمس الدین، الشرکة العالمیة للکتاب.
2
----. (1383)، رساله نفس، با مقدمه و حواشی دکتر موسی عمید، انتشارات دانشگاه بوعلی سینا و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
3
ارسطو. (1385)، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه محمد حسن لطفی، انتشارات طرح نو،
4
تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد. (1420ق)، فهرست غررالحکم و دررالکلم، تحقیق مصطفى و حسین درایتى،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، چاپ دوم.
5
راغب اصفهانی. (1428ق)، الذریعه الی مکارم الشریعه، انتشارات دارالسلام، چاپ اول.
6
طوسى، خواجه نصیرالدین. (1413ق)، اخلاق ناصرى، انتشارات علمیه اسلامیه.
7
غزالی، محمد. (2004)، احیاء علومالدین، دار و مکتبة الهلال، بیروت، چاپ اول.
8
--------. (1989)، میزان العمل، دارالکتب العلمیه، بیروت.
9
فانی کشمیری، محسن. (1361)، اخلاق عالم آرا، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان.
10
کندی، یعقوب بن اسحاق. (1369ق)، «فی حدود الاشیاء و رسومها»، در الرسائل الکندی الفلسفیة، تحقیق محمد عبد الهادی ابوریدة، دارالفکر العربی.
11
کاپلستون، فردریک. (1368)، تاریخ فلسفه یونان و روم، ترجمه سیدجلال الدین مجتبوى، انتشارات علمى و فرهنگى و انتشارات سروش، چاپ دوم، تهران.
12
مجلسى، محمدتقی. (1403ق)، بحارالانوار، انتشارات مؤسسه الوفاء بیروت.
13
مسکویه. (1384)، تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق، انتشارات زاهدی، قم.
14
ORIGINAL_ARTICLE
صورتگرایی در اخلاق کانتی از نگاه شلر
مسئلهی مورد بررسی در این مقاله عبارت از این است که آیا اندیشهی اخلاقی کانت، چنان که شلر ادعا کرده است، صورتگرایانه است یا خیر. در اینجا پس از توضیح معنای صورتگرایی و پیشینهی انتقاداتی که از این منظر به تفکر کانت شده است، از طریق توضیح برخی از مفاهیم اصلی تفکر اخلاقی کانت، مانند خیر مطلق، تکلیف، امر مطلق و خودآیینی اراده، سعی کردیم نگرش صورتگرایانهی او را در اخلاق نشان دهیم. گفته شده که توجه صرف کانت به صورت کلی قانون اخلاقی و چشمپوشی وی از ماده، محتوا، متعلَّق و غایت فعل حاکی از صورتگرایانه بودن تفکر اخلاقی اوست. سپس به نسبت صورتگرایی و غایتگرایی در اخلاق کانتی اشاره و گفته شده که بر اساس نظر برخی از مفسران، کانت با غایت فی نفسه تلقی کردن انسان، تا حدودی نگرش صورتگرایانهی خود را تعدیل میکند؛ اما چون مفهوم غایت در نزد او مفهومی نظامبخش است نه قوامبخش، غایتگرایی او را نمیتوان به معنای متداول، که صورتی از نتیجهگرایی است، تفسیر کرد و نگرش او هم چنان صوری باقی میماند. سرانجام رویکرد شلر به اخلاق کانت و وجه اشتراک و اختلاف این دو بیان شده است. شلر با این نظر کانت که شالودههای اخلاق باید کلی، نامشروط و پیشین باشد و اخلاقی بودن فعل نمیتواند وابسته به نتیجهی آن باشد موافق است، اما مخالف این نتیجه-گیری کانت است که «محتوای مادی» تجربهی اخلاقی هیچ جایگاهی در تعیین اخلاقی بودن فعل ندارد و این اختلاف نظر مبتنی بر تفاوت نگاه پدیدارشناختی شلر و نگاه عقلگرایانهی کانت در اخلاق است.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_14754_2588bfee42a895b0a90b4342092dd8d6.pdf
2014-05-22
149
163
صورتگرایی اخلاقی
کانت
شلر
اخلاق
پدیدارشناسی
علیرضا
حسن پور
a.hasanpour@ilam.ac.ir
1
استادیار گروه فلسفه، دانشگاه ایلام
LEAD_AUTHOR
سالیوان، جان. (1378)، اخلاق در فلسفهی کانت، ترجمه عزتالله فولادوند، تهران: طرح نو.
1
فرانکنا، ویلیام کی. (1376)، فلسفه اخلاق، ترجمهی هادی صادقی، قم: طه.
2
کانت، ایمانوئل. (1381)، نقد قوهی حکم، ترجمهی عبدالکریم رشیدیان، تهران: نشرنی، چ. دوم.
3
کورنر، اشتفان. (1368)، کانت، ترجمهی عزتالله فولادوند، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی.
4
Beck, Lewis White. (1960), A Commentary on Kant’s Critique of Practical Reason, Chicago & London: University of Chicago Press.
5
Blosser, Philip. (1995), Scheler’s Critique of Kant’s Ethics, Athen: Ohio University Press.
6
Caygill, Howard. (1996), A Kant Dictionary, Oxford: Blackwell.
7
Kant, Immanuel. (1996) Critique of Practical Reason, Tr. Mary J. Gregor, in Practical Philosophy, Cambridge: Cambridge University Press.
8
Kant, Immanuel. (1971), The Doctrine of Virtue, Part II of Metaphysics of Morals, Tr. Mary J. Gregor; Philadelphia: University of Pennsylvania Press.
9
Kant, Immanuel. (1964). Groundwork of Metaphysics of Morals. Tr. H. J. Paton. New York: Harper & Row Publishers.
10
Kant, Immanuel. (1995), Kritik der reinen Vernunft, Hrsg von Wilhelm Weischedel, Frankfurt am Main: Suhrkamp Taschbuch Verlag.
11
Scheler, Max. (1977), Der Formalismus in der Ethik und die materiale Wertethik, Bern und München: Francke Verlag.
12
Scheler, Max. (1973), Formalism in Ethics and Non-Formal Ethics of Value, Tr. Manfres S. Frings and Roger L. Funk, Evaston: Northwestern University Press.
13
ORIGINAL_ARTICLE
مسئولیت اخلاقی در اندیشه امانوئل لویناس؛ انفعال من در برابر دیگری
امانوئل لویناس با رویکرد پدیدارشناسانه خود، مسئولیت من در قبال دیگری را به مثابه بنیان اخلاقی بودن قلمداد میکند و بشریت را فرامیخواند تا به مسئولیت نامتناهی و بیواسطه خود اهتمام ورزد. مسئولیت اخلاقی، گشودگی و پروای هر من نسبت به دیگری یا دیگرانی است که شرط استعلای من میباشند. مسئولیتپذیری یا پاسخگویی، دلالت بر انفعال من از خطاب و فرمان دیگری دارد. سوژه اخلاقی لویناس همانند فاعلشناسای تاریخ فلسفه غربی فعال و سلطهجو نیست. من با سلطهجویی خود همواره کوشیده است که دیگری یا غیر را در ذیل تمامیتی کلی و عقلانی منقاد خود سازد. از این رو، خصومت و جنگ میان امر خودی و ناخودی درگرفته است. لویناس، گشایش گره کور این خصومت را به منزله انفعال ذاتی سوژه اعلان میکند و بر آن است که حساسیت اگزیستانس بشری، در پاسخ منفعلانه به فرمان دیگری قوام مییابد. مسئولیت اخلاقی من در قبال دیگری، ساختار منفعل سوژهای را منکشف میسازد که پیش از این خود را با عمل و فعالیت ژرف آگاهی بازمیشناخت. در این مقاله، مسیر لویناس در زدودن غبار فعالیت خودمحور و سلطهجویانه از چهره سوژه عصر مدرن با مدد جستن از واژگان استعاری چون«جانشینی»و «گروگان»-که بر وجه مبالغهآمیز انفعال و پذیرندگی دلالت میکنند ترسیم خواهد گشت.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_14781_2981bbd665c53b2d6661be0df50dd357.pdf
2014-05-22
165
182
امانوئل لویناس
انفعال
جانشینی
گروگان
مسئولیت اخلاقی
علیرضا
صیادمنصور
sayadmansour@wrc.ir
1
دانشجوی دکتری فلسفه، دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
حمید
طالب زاده
talebzade@ut.ac.ir
2
دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه تهران
AUTHOR
اشپیلبرگ، هربرت. (1391)، جنبش پدیدارشناسی: درآمدی تاریخی، جلد دوم، ترجمه مسعود علیا، تهران، مینوی خرد.
1
دیویس، کالین. (1386)، درآمدی بر اندیشه لویناس، ترجمه مسعود علیا، تهران، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
2
علیا، مسعود. (1388)، کشف دیگری همراه با لویناس، تهران، نشر نی.
3
Alford, C. Fred (2003), Levinas, the Frankfurt School and Psychoanalysis, Middletown: Wesleyan University Press.
4
Bergo, Bettina (2003), Levinas between Ethics and Politics, Pittsburgh: Duquesne University Press.
5
Bernasconi, Robert and Critchley, Simon (ed.) (1991), Re-reading Levinas, Bloomington and Indianapolis: Indiana University Press.
6
Critchley, Simon and Bernasconi, Robert (eds.) (2002), The Cambridge Companion to Levinas, Cambridge: Cambridge University Press.
7
Hutchens, B. C. (2006), Levinas: A Guide for the Perplexed, New York: Continuum.
8
Levinas, Emmanuel (2004), Autrementqu’etreou au-dela de l’essence, Paris: Livre de Poche.
9
Levinas, Emmanuel (1996), Basic Philosophical Writings, ed. Adriaan T. Peperzak et al., Bloomington and Indianapolis: Indiana University Press.
10
Levinas, Emmanuel (1993), Collected Philosophical Papers, trans. Alphonso Lingis, Dordrecht: Kluwer Academic Publishers.
11
Levinas, Emmanuel (1982), De l’evasion, Montpellier, Fata Morgana.
12
Levinas, Emmanuel (1998), Entre Nous: On Thinking-of-the-Other, trans. Michael B. Smith and Barbara Harshav, London: The Athlone Press.
13
Levinas, Emmanuel (1991), Otherwise than Being or Beyond Essence, trans. Alphonso Lingis, Dordrecht: Kluwer Academic Publishers.
14
Llewelyn, John (1995),Emmanuel Levinas: The Genealogy of Ethics, London: Routledge.
15
Manning, Robert J. S. (1993), Interpreting Otherwise than Heidegger, Pittsburgh: Duquesne University Press.
16
Mortley, Raoul (1991), French Philosophers in Conversation, New York: Routledge.
17
Peperzak, Adriaan T. (1997), Beyond: The Philosophy of Emmanuel Levinas, Evanston: Northwestern University Press.
18
Peperzak, Adriaan T. (1995), Ethics as First Philosophy: The Significance of Emmanuel Levinas for Philosophy, Literature and Religion, New York: Routledge.
19
Peperzak, Adriaan T. (1993), To the Other: An Introduction to the Philosophy of Emmanuel Levinas, West Lafayette: Purdue University Press.
20
Robbins, Jill (ed.) (2001), Is It Righteous to Be? Interviews with Emmanuel Levinas, Stanford: Stanford University Press.
21
Wittgenstein, Ludwig (2001), Tractatus Logico-Philosophicus, trans. D. F. Pears and B. F. McGuinness, London: Routledge.
22
Wyschogrod, Edith (2000), Emmanuel Levinas: The Problem of Ethical Metaphysics, Bronx: Fordham University Press.
23
ORIGINAL_ARTICLE
معرفتشناسی فضیلتمحور و مسئله توجیه
پیشنهاد رویکردهایی که برای تبیین نظریه معرفت به مؤلفه دیگری غیر از توجیه متوسل شده و یا توجیه را از این ساختار حذف کردهاند، مهمترین بخش بدنه معرفتشناسی معاصر را تشکیل میدهد. معرفتشناسی فضیلتمحور با تقریر ارنست سوسا از جمله این رویکردها است. در این رویکرد ابداع معنای جدیدی از مؤلفه سوم ساختار معرفت و جایگزینی آن به جای توجیه در سه مرحله صورت گرفته است. این مراحل عبارتند از نقد و حذف توجیه در معنای درونگرایانه آن، رفع اشکالات برونگرایان نسبت به توجیه و ابداع معنای شایستگی باور به جای توجیه.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2206_0e997f6773184e073c93bf9bbe045601.pdf
2014-08-23
183
193
فضائل عقلانی
منظر معرفتی
باور شایسته
باور حاصل از قابلیتهای معرفتی
وثاقتگرایی فضیلتمحور
سعیده
فخار نوغانی
1
دکتری فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی تهران
LEAD_AUTHOR
رضا
اکبری
rezaa.akbari@gmail.com
2
استادگروه فلسفه دانشگاه امام صادق
AUTHOR
جهانگیر
مسعودی
ja_masoodi@yahoo.com
3
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
پویمن، لوئیس. (1387)، معرفتشناسی مقدمهای بر نظریه شناخت، ترجمه رضا محمدزاده، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع).
1
Bonjour, Laurence (1943), Classic problems and contemporary responses, 2nd ed, New York: Rowman & Littlefield Publishers, Inc.
2
---------------, & Sosa, E. (2003), Epistemic justification: Internalism vs. Externalism Foundation vs. virtue, Oxford: Blackwell publishing.
3
Dancy, j., Sosa, E. & Steup, M. (2010), A companion to epistemology, 2nded, Oxford: Willy Blackwell publishing.
4
Sosa, E. (2007), A Virtue Epistemology: Apt Belief and Reflective Knowledge, Volume I, Oxford: Clarendon press.
5
----------. (2009), Reflective Knowledge: Apt Belief and Reflective Knowledge, Volume II, Oxford: Clarendon press.
6
----------. (1991), Knowledge in perspective: selected essays in epistemology, Cambridge: Cambridge university press.
7
ORIGINAL_ARTICLE
مشکل محاسبه در فایدهگرایی: نقد و بررسی نظریه جی.جی.سی اسمارت
فلسفهی اخلاق شامل سه حوزهی فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی است. فایدهگرایی یکی از دیدگاههای مهم مطرح در حوزهی اخلاق هنجاری است که معیار درستی اعمال انسان را بر سود و زیان پیامدهای آن و یا به عبارتی بر میزان خوشبختی ایجاد شده برای همهی افرادی که تحت تأثیر آن فعل قرار دارند، مبتنی میسازد. فایدهگران خود به دو گروه عملمحور و قاعدهمحور تقسیم میشوند. دستهی نخست به میزان خیر یا خوشبختیای که هر عمل در یک موقعیت خاص ایجاد میکند توجه کرده و گروه دیگر به میزان خیر یا خوشبختی که یک اصل یا قاعده به همراه دارد نظر دارند. جی.جی.سی اسمارت یک پراگماتیست و حامی فایدهگرایی عملمحور است. در این نوشتار کوشیدهایم که پس از بیان اصول مورد قبول فایدهگرایان برخی از اشکالات مطرح شده به مسأله محاسبهی پیامدهای اعمال را مورد بررسی قرار داده و پاسخهای ارائه شده از سوی اسمارت به آنها را بیان کنیم. اسمارت برای پاسخگویی به این انتقادات به جای محاسبهی پیامدها از مقایسهی دو «وضعیت کلی» سخن به میان میآورد و با این کار صورت مسأله را پاک میکند. وی میکوشد تا با تمایز میان دو نوع محاسبه یعنی محاسبهی پیامدهای یک عمل و ارزیابی و محاسبهی اعمال ممکن پیشرو و همچنین با توسل به مثال «امواج آبگیر» و نیز توسل به «قواعد سرانگشتی» برای مواردی که ضرورت توسل به قواعد احساس میشود، به کلیهی انتقادات وارد شده بر محاسبه در فایدهگرایی پاسخ دهد.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2207_07bb464036f5504304f0b35d4c1281cd.pdf
2014-08-23
195
216
اسمارت
فایدهگرایی
عملمحور
قاعدهمحور
وضعیت کلی
قواعد سرانگشتی
سحر
کاوندی
drskavandi@znu.ac.ir
1
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه زنجان
LEAD_AUTHOR
محسن
جاهد
2
استادیار گروه فلسفه دانشگاه زنجان
AUTHOR
محمدحسین
ارشدی بیدگلی
3
کارشناسی ارشد فلسفه اخلاق دانشگاه زنجان
AUTHOR
- آمدی، عبدالواحد بن محمد. (1377)، غررالحکم و دررالکلم: کلمات قصار امام علی(ع)، ترجمه و تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفترنشرفرهنگ اسلامی.
1
- ابن حزم. (1961)، الاخلاق و سیر، بیروت، الجنته الدولیه الترجمه الروائع.
2
- ادواردز، پل. (1378)، فلسفهی اخلاق: از دایرهالمعارف فلسفه ویراستهی پل ادواردز، تهران، ترجمهی انشاءالله رحمتی، موسسهی انتشاراتی تبیان.
3
- اینتایر، السدیر مک. (1390)، در پی فضیلت، ترجمهی حمید شهریاری، و محمدعلی شمالی، تهران، انتشارات سمت.
4
- پالمر، مایکل. (1388)، مسائل اخلاقی، ترجمهی علیرضا آل بویه، تهران، انتشارات سمت.
5
- پاینده، ابوالقاسم. [گردآوری] (1385)، نهج الفصاحه: کلمات قصار پیامبر اکرم(ص)، تحقیق و ترجمهی جعفر دلشاد؛ نصرالله شاملی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
6
- جاهد، محسن. «اندیشههای اخلاقی ابن هیثم بصری»، فصلنامهی پژوهشنامه اخلاق، شماره 17، 1391، صص69-85.
7
- ریچلز، جیمز. (1389)، فلسـفه اخلاق، ترجمهی آرش اخگری، تهران، انتشارات حکمت.
8
- ژکس.(1362)، فلسفة اخلاق: حکمت عملی، ترجمة ابوالقاسم پورحسینی، تهران، انتشارات سیمرغ.
9
- ساندل, مایکل. (1374)، لیبرالیسم و منتقدان آن، ترجمه احمد تدین, تهران، انتشارات علمى و فرهنگى.
10
- شهریاری، حمید. (1388)، فلسفه اخلاق در تفکر غرب از دیدگاه السیدر مک اینتایر، تهران، انتشارات سمت.
11
- صدوق، ابنبابویه، ابوجعفر محمد بن علی. (1413ه.ق)، من لا یحضره الفقیه، ج4، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم.
12
- طباطبائی، محمدحسین. (بیتا)، تفسیر المیزان، ج15، ترجمهی سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم.
13
- علی (ع). (1377)، غررالحکم و دررالکلم آمدی، ترجمه و شرح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
14
- علیا، مسعود. (1391)، فرهنگ توصیفی فلسفهی اخلاق، تهران، انتشـارت هـرمـس.
15
- فرانکنا، ویلیام.کی. (1389)، فلسـفه اخلاق، ترجمه هادی صادقی، قم، انـتشارات طه.
16
- کاپلستون، فردریک. (1382)، تاریخ فلسفه: بنتام تا راسل، ج 8، ترجمهی بهاءالدین خرمشاهی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
17
- کرم، یوسف. بیتا، تاریخ الفلسفه الاروبیه فی العصر الوسیط، دارالقلم، بیروت، لبنان.
18
- گریلینگ، ای.سی. و دیگران (1380)، نگرشهای نوین در فلسفه، ج1، ترجمه یوسف دانشور و دیگران، قم، انتشارات طه.
19
- گنسلر، هری.جی. (1389)، درآمدی جدید به فلسفهی اخلاق، ترجمهی حمیده بحرینی، تهران، آسمان خیال.
20
- مور، جورج ادوارد. (1382)، اخلاق، ترجمهی اسماعیل سعادت، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
21
- _________. (1388)، مبانی اخلاق، ترجمهی غلامحسین توکلی و علی عسکری یزدی، تهران، انتشارات سمت و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
22
- میل، جان استوارت. (1388)، فایدهگرایی، ترجمهی مرتضی مردیها، تهران، نشر نی.
23
- واربرتون، نایجل. (1388)، آثار کلاسیک فلسفه، ترجمهی مسعود علیا، تهران، انتشارات ققنوس.
24
- ویلیامز، برنارد. (1383)، فلسفه اخلاق، ترجمهی زهرا جلالی، قم، نشر معارف.
25
- هولمز، رابرت.ال. (1385)، مبانی فلسفهی اخلاق، ترجمهی مسعود علیا، تهران، انتشارات ققنوس.
26
- Bentham, Jeremy. (2000), An Introduction to the Principles of Morals and Legislation, Kitcheners, Batches Book.
27
- Bunnin. Nicholas & Yu. Jiyuan. (2004), "Impartiality" In: The Blackwell dictionary of Western philosophy, Malden, Blackwell publishing.
28
- Crisp. Roger & Chappell T. (1998), “Utilitarianism”, in: The Routledge Encyclopedia of Philosophy, London, Routledge.
29
- Driver, Julia. (2009), “The History of Utilitarianism”: In Stanford Encyclopedia of Philosophy, http://plato.stanford.edu/entries/utilitarianism-history/.
30
- Gensler, Harry J. & Earl W.Spurgin and James C.Swindal.(ed) (2004), ETHICS: Contemporary Reading, New Youk and London, Routledge.
31
- Jollimore, Troy. )ed) (2011), "Impartiality", The Stanford Encyclopedia of Philosophy, URL = http://plato.stanford.edu/archives/sum 2011/entries/impartiality/.
32
- Kaplan, Morton A. (1960), <Some Problems of the Extreme Utilitarian Position>, Ethics, Vol. 70, No. 3.
33
- Geoffrey, Scarre. (1998), "Utilitarianism", In: Contributors: R. T. Chadwick, Encyclopedia of Applied Ethics, vol. 4, San Diego, CA: Academic Press.
34
- Smart, J.J.C., and Williams, Bernard. (2007), Utilitarianism For and Against, Cambridge, Cambridge University Press.
35
- Tännsjö, Torbjörn. (2002), Understanding Ethics: An Introduction to Moral Theory, Edinburgh, Edinburgh University Press.
36
- West, Henry R. (ed) (2006), The Blackwell Guide to Mill’s Utilitarianism, First published by Blackwell.
37
- آمدی، عبدالواحد بن محمد. (1377)، غررالحکم و دررالکلم: کلمات قصار امام علی(ع)، ترجمه و تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفترنشرفرهنگ اسلامی.
38
- ابن حزم. (1961)، الاخلاق و سیر، بیروت، الجنته الدولیه الترجمه الروائع.
39
- ادواردز، پل. (1378)، فلسفهی اخلاق: از دایرهالمعارف فلسفه ویراستهی پل ادواردز، تهران، ترجمهی انشاءالله رحمتی، موسسهی انتشاراتی تبیان.
40
- اینتایر، السدیر مک. (1390)، در پی فضیلت، ترجمهی حمید شهریاری، و محمدعلی شمالی، تهران، انتشارات سمت.
41
- پالمر، مایکل. (1388)، مسائل اخلاقی، ترجمهی علیرضا آل بویه، تهران، انتشارات سمت.
42
- پاینده، ابوالقاسم. [گردآوری] (1385)، نهج الفصاحه: کلمات قصار پیامبر اکرم(ص)، تحقیق و ترجمهی جعفر دلشاد؛ نصرالله شاملی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
43
- جاهد، محسن. «اندیشههای اخلاقی ابن هیثم بصری»، فصلنامهی پژوهشنامه اخلاق، شماره 17، 1391، صص69-85.
44
- ریچلز، جیمز. (1389)، فلسـفه اخلاق، ترجمهی آرش اخگری، تهران، انتشارات حکمت.
45
- ژکس.(1362)، فلسفة اخلاق: حکمت عملی، ترجمة ابوالقاسم پورحسینی، تهران، انتشارات سیمرغ.
46
- ساندل, مایکل. (1374)، لیبرالیسم و منتقدان آن، ترجمه احمد تدین, تهران، انتشارات علمى و فرهنگى.
47
- شهریاری، حمید. (1388)، فلسفه اخلاق در تفکر غرب از دیدگاه السیدر مک اینتایر، تهران، انتشارات سمت.
48
- صدوق، ابنبابویه، ابوجعفر محمد بن علی. (1413ه.ق)، من لا یحضره الفقیه، ج4، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم.
49
- طباطبائی، محمدحسین. (بیتا)، تفسیر المیزان، ج15، ترجمهی سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم.
50
- علی (ع). (1377)، غررالحکم و دررالکلم آمدی، ترجمه و شرح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
51
- علیا، مسعود. (1391)، فرهنگ توصیفی فلسفهی اخلاق، تهران، انتشـارت هـرمـس.
52
- فرانکنا، ویلیام.کی. (1389)، فلسـفه اخلاق، ترجمه هادی صادقی، قم، انـتشارات طه.
53
- کاپلستون، فردریک. (1382)، تاریخ فلسفه: بنتام تا راسل، ج 8، ترجمهی بهاءالدین خرمشاهی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
54
- کرم، یوسف. بیتا، تاریخ الفلسفه الاروبیه فی العصر الوسیط، دارالقلم، بیروت، لبنان.
55
- گریلینگ، ای.سی. و دیگران (1380)، نگرشهای نوین در فلسفه، ج1، ترجمه یوسف دانشور و دیگران، قم، انتشارات طه.
56
- گنسلر، هری.جی. (1389)، درآمدی جدید به فلسفهی اخلاق، ترجمهی حمیده بحرینی، تهران، آسمان خیال.
57
- مور، جورج ادوارد. (1382)، اخلاق، ترجمهی اسماعیل سعادت، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
58
- _________. (1388)، مبانی اخلاق، ترجمهی غلامحسین توکلی و علی عسکری یزدی، تهران، انتشارات سمت و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
59
- میل، جان استوارت. (1388)، فایدهگرایی، ترجمهی مرتضی مردیها، تهران، نشر نی.
60
- واربرتون، نایجل. (1388)، آثار کلاسیک فلسفه، ترجمهی مسعود علیا، تهران، انتشارات ققنوس.
61
- ویلیامز، برنارد. (1383)، فلسفه اخلاق، ترجمهی زهرا جلالی، قم، نشر معارف.
62
- هولمز، رابرت.ال. (1385)، مبانی فلسفهی اخلاق، ترجمهی مسعود علیا، تهران، انتشارات ققنوس.
63
- Bentham, Jeremy. (2000), An Introduction to the Principles of Morals and Legislation, Kitcheners, Batches Book.
64
- Bunnin. Nicholas & Yu. Jiyuan. (2004), "Impartiality" In: The Blackwell dictionary of Western philosophy, Malden, Blackwell publishing.
65
- Crisp. Roger & Chappell T. (1998), “Utilitarianism”, in: The Routledge Encyclopedia of Philosophy, London, Routledge.
66
- Driver, Julia. (2009), “The History of Utilitarianism”: In Stanford Encyclopedia of Philosophy, http://plato.stanford.edu/entries/utilitarianism-history/.
67
- Gensler, Harry J. & Earl W.Spurgin and James C.Swindal.(ed) (2004), ETHICS: Contemporary Reading, New Youk and London, Routledge.
68
- Jollimore, Troy. )ed) (2011), "Impartiality", The Stanford Encyclopedia of Philosophy, URL = http://plato.stanford.edu/archives/sum 2011/entries/impartiality/.
69
- Kaplan, Morton A. (1960), <Some Problems of the Extreme Utilitarian Position>, Ethics, Vol. 70, No. 3.
70
- Geoffrey, Scarre. (1998), "Utilitarianism", In: Contributors: R. T. Chadwick, Encyclopedia of Applied Ethics, vol. 4, San Diego, CA: Academic Press.
71
- Smart, J.J.C., and Williams, Bernard. (2007), Utilitarianism For and Against, Cambridge, Cambridge University Press.
72
- Tännsjö, Torbjörn. (2002), Understanding Ethics: An Introduction to Moral Theory, Edinburgh, Edinburgh University Press.
73
- West, Henry R. (ed) (2006), The Blackwell Guide to Mill’s Utilitarianism, First published by Blackwell.
74