مقالۀ حاضر به معرفی مفهوم "ادراک اکسپرسیو" در اسطورهشناسی فلسفی ارنست کاسیرر میپردازد. ابتدائاً به بهانۀ طرح اشکال روششناختی، دوروثی امت، ضمن یادآوری جنبههای کانتی اندیشۀ کاسیرر، تلاش میشود تا از جانب کاسیرر و با استناد به مفهوم "ادراک اکسپرسیو"، اشکال وارده، دفع شود. بدین ترتیب که کاسیرر، این سطح از تجربۀ ادراکیرا خاستگاه اندیشۀ اسطورهای قلمداد میکند و چون این سطح از ادراک، اصیل است و دگرگونیهای ادراکی و شناختی، آن را تحلیل نمیبرد، بنابراین تلقی از "اندیشة اسطورهای" نیز به عنوان یک صورت مستقل از اندیشهورزی، در کنار صورت "اندیشۀ انتقادی- تجربی"، تلقیای موجه است و از سوی دیگر، اندیشۀ اسطورهای مرهون وابستگیای که به این سطح ادراکی دارد، هیچگاه نابود نمیشود بلکه به شکلی پنهان به حیات زیرپوستی خود در ذهن ادامه میدهد. در ادامه، میزان دین کاسیرر به ماکس شلر، در خصوص مفهوم تجربۀ ادراکی اکسپرشن بیان میشود. کاسیرر رئوس کلی استدلال شلر را دراین مورد ذکر نمیکند اما قویاً متکی به نتایج بحث شلر در کتاب"ذات و اشکال همدلی" اوست. بازگویی مختصر روند استدلال ماکسشلر، به ایضاح نظر کاسیرر کمک شایانی خواهد کرد.