حسن غیبی پور؛ علی کرباسی زاده اصفهانی؛ محمد جواد صافیان
چکیده
از آنجا که تفسیر واتیمو از نیچه مستلزم بررسی دیدگاه هایدگر و دیلتای، به عنوان نقاط اصلی مورد نظر وی، است. از اینرو، در این مقاله در نظر داریم نخست، اشارهای به تفسیر هایدگر از نیچه، بهعنوان آخرین فیلسوف ...
بیشتر
از آنجا که تفسیر واتیمو از نیچه مستلزم بررسی دیدگاه هایدگر و دیلتای، به عنوان نقاط اصلی مورد نظر وی، است. از اینرو، در این مقاله در نظر داریم نخست، اشارهای به تفسیر هایدگر از نیچه، بهعنوان آخرین فیلسوف متافیزیک غرب داشته باشیم، که در آن هایدگر برای توجیه هدف خود، که ارزیابی مجدد تاریخ و تجربهی غرب است، به تفسیر نیچه میپردازد. سپس به صورت مختصر، به تفسیر دیلتای از نیچه، بهعنوان فیلسوف حیات، میپردازیم، که در آن بیشتر به نزدیکی تفکر هایدگر و نیچه تاکید شده است. در پایان، با تبیینِ تفسیر واتیمو از نیچهی هایدگر، نشان میدهیم که وی برخلاف نظر هایدگر، با بررسی تفسیر نیستانگاری مدرن نیچه و ارتباط آن با نیستانگاری پستمدرن، وی را نخستین فیلسوف پستمدرن میخواند، و نشان میدهد که این نیچه است که باید به عنوان نخستین فیلسوف پستمدرن خوانده شود نه هایدگر، و علت این برداشتها و تفسیرهای متفاوتی که از نیچه ارائه شده، خود بیانگر موقعیت حساس فلسفهی نیچه در پایان متافیزیک است.