مسعود خنجرخانی؛ رسول رضایی؛ مریم طایری؛ روح اله باقری مجد
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی زمینههای استیلای شبه پرسشگری بجای پرسشگری در تعلیم و تربیت با استناد به هرمنوتیک فلسفی هانس گئورگ گادامر میباشد.روش پژوهش: روش تحقیق در این مقاله تحلیلی استنتاجی از نوع پژوهشهای ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش بررسی زمینههای استیلای شبه پرسشگری بجای پرسشگری در تعلیم و تربیت با استناد به هرمنوتیک فلسفی هانس گئورگ گادامر میباشد.روش پژوهش: روش تحقیق در این مقاله تحلیلی استنتاجی از نوع پژوهشهای کیفی است.یافتهها: محور اندیشه هانس گئورک گادامر در کتاب "حقیقت و روش" رخداد فهم میباشد. در نگاه گادامر روشمندی و قابل پیشبینی بودن فهم چالش مهمی برای پرسشگری در معنای فلسفی آن است. زیرا فهم در فرایند بیانتها، غیر روشمند، و در بستر تعاملات تاملی، رخ میدهد بدون اینکه تحت تاثیر مهار "من" یا "غیر" باشد. در این اندیشه پرسش و فهم، به هم گره خورده و در هم تنیده هستند. فهم قابلیت شناخت یا قوه ادراک نیست، بلکه گشودگی سرشارِ در_جهان_هستن است که باعث میشود دازاین روشن شده باشد، نه به این معنا که هستنده دیگری او را روشن کرده است، بلکه به این معنا که خودش روشنگاه (روشنگر) است. با این اوصاف وقتی نظام آموزشی با مبانی علم (در معنای ساینس)، و ایدئولوژی (دارای مانیفست لایتغیر) شکل گیرد، چون ادعای درک غایت حقیقت را دارد، تفکر در مهار علم و ایدوئولوژی، قرار میگیرد و شبه پرسشگری بر پرسشهای بنیادین، استیلا مییابد؛ در نتیجه رد و تایید فرضیهها، یا ادعای فهم غایت حقیقت از سوی ایدئولوژی، با ماهیت پرسشگری فاصله دارد.