فاطمه مهرزاد صدقیانی؛ مسعود علیا
چکیده
در این مقاله نشان خواهیم داد که نسبت والایی و اخلاق در دورهی پیشانقدی تفکر کانت شکل فلسفی نظاممندی ندارد و علت آن را میتوان در این دو چیز جست: اولاً در این دوره احساس زیباییشناختی و احساس اخلاقی ...
بیشتر
در این مقاله نشان خواهیم داد که نسبت والایی و اخلاق در دورهی پیشانقدی تفکر کانت شکل فلسفی نظاممندی ندارد و علت آن را میتوان در این دو چیز جست: اولاً در این دوره احساس زیباییشناختی و احساس اخلاقی متمایز از یکدیگر نیستند و برحسب یکدیگر تعریف میشوند. ثانیاً اخلاق مبتنیبر احساس است، نه عقل عملی محض و اصل پیشین آن. کانت در مشاهداتی در باب احساس امر زیبا و امر والا انسانها را فرامیخواند تا اصول اخلاقیشان را بر عاطفهی کلی بنا کنند. این اصول هرچند کلیاند، اما قوعد نظری نیستند و هر فرد باید آنها را با رجوع به قلبش بیابد. این اصول همان احساس زیبایی و کرامت طبیعت انسان است. در ملاحظاتی بر مشاهداتی در باب احساس امر زیبا و امر والا با آنکه در تفکر کانت نسبتبه اخلاق دگرگونیهایی صورت میگیرد و عناصری وارد آن میشوند که بعداً در دورهی نقدی پایه و اساس قرار میگیرند، اما او همچنان معتقد است که احساس اخلاقی نوعی احساس لذت و درد است که نسبتبه آن منفعل نیستیم و میتوانیم فعالانه در آن مداخله کنیم. علت آن هم برخوردار بودن از آزادی اخلاقی است.