رضا رسولی شربیانی؛ ابراهیم امرانی
چکیده
تأمّل در منطق ارسطو و تحلیل مبانی متافیزیکی آن، ارتباط تنگاتنگ میان منطق و متافیزیک در اندیشه او را نشان میدهد. امّا با دقّت در تمایزات این منطق با منطق ابنسینا، شاهد کمرنگ شدن ارتباط متافیزیک ...
بیشتر
تأمّل در منطق ارسطو و تحلیل مبانی متافیزیکی آن، ارتباط تنگاتنگ میان منطق و متافیزیک در اندیشه او را نشان میدهد. امّا با دقّت در تمایزات این منطق با منطق ابنسینا، شاهد کمرنگ شدن ارتباط متافیزیک و منطق نزد ابنسینا و بهتبع آن پررنگتر شدن گرایش صوری در این منطق میشویم.
پرداختن به تمایزاتی که نشاندهنده گرایش صوریِ منطق ابنسینا نسبت به منطق ارسطو است، نیازمند نوشتار دیگری است و ما در این مقاله تنها به بیان علل کلامی و معرفتشناختی این گرایش نزد ابنسینا میپردازیم. او در کتاب اشارات و تنبیهات، منطق را علم بررسی اشکال تفکّر معرفی میکند و تفکّر شرطی را نیز قسمی از تفکّر دانسته و در مورد آن بهتفصیل بحث میکند. این توجه به تفکّر شرطی، ناشی از دغدغهها و مسائلی است که ابنسینا با آنها درگیر بوده و برای تبیین آنها از منطق بهره جسته است. ابنسینا در شرایطی از مکان و زمان زندگی میکرد که اندیشه کلامی، تفکّر غالب زمانه وی بود و ازآنجاکه در مباحث کلامی از واقعیتهای جهان و مصادیق باورهای دینی و روابط آنها بحث میشود نه از مفاهیم و امور ذاتی و اندراج آنها، لذا ابنسینا به منطق شرطی که روابط میان امور واقع را تبیین میکند التفات بیشتری داشت و چون منطق ارسطو را با توجه به مبانی خاص فلسفی آن در تبیین این قسم از تفکّر ناتوان مییافت، سعی درکمرنگ کردن رابطه منطق و متافیزیک و درنتیجه صوریتر کردن منطق ارسطویی نمود.