احسان مروجی؛ پرویز ضیاء شهابی؛ مالک حسینی
چکیده
در مقاله حاضر کوشش میشود مفهوم اتمسفر در نظام فلسفی هرمان اشمیتس، بنیانگذار پدیدارشناسی نوین، واکاوی شود تا از رهگذر این مفهوم راه برای فهم پدیدارشناسی نوین او بر ما گشوده گردد. مفهوم اتمسفر یکی از ...
بیشتر
در مقاله حاضر کوشش میشود مفهوم اتمسفر در نظام فلسفی هرمان اشمیتس، بنیانگذار پدیدارشناسی نوین، واکاوی شود تا از رهگذر این مفهوم راه برای فهم پدیدارشناسی نوین او بر ما گشوده گردد. مفهوم اتمسفر یکی از مفهومهای بنیادین برای فهم نظام فلسفه اشمیتس است، مفهومی که او آن را، با نگاه به چگونگیِ آشکارسازیِ پدیدارشناختی، برای عبور از دوگانه سوژهـابژه و نیز نشان دادن واقعیتهای پنهان و مبانی تجربه زیسته واقعیت به کار میبندد. این اصطلاح علاوه بر کاربردی که پیشتر در علومی همچون فیزیک و هواشناسی و روانشناسی داشته است، به پدیداری انضمامی اشاره دارد؛ همچنین گواهی بر روشی است که اشمیتس پدیدارشناسی را درک و دوباره طرحریزی میکند. هدف در این مقاله آن است که با بهرهگیری از واکاوی ساختاری مفهوم اتمسفر، پیوند آن را با مفهوم تن بهعنوان هسته نظری کار اشمیتس، و فضا و احساس به عنوان دیگر مفهومهای مهم و کلیدی در نظام فلسفه او نشان دهد و سرانجام مقایسهای میان واکاوی اشمیتس و سایر پدیدارشناسان بهویژه هایدگر از مفهوم حالوهوا به عنوان مفهوم همپیوند با اتمسفر در سنت پدیدارشناسی انجام دهد. نتیجه بهدست آمده از تحلیل در این مقاله نمایانگر جایگاه ویژه مفهوم اتمسفر در نظام فلسفی اشمیتس و نقش مهم آن در پیریزی روش پدیدارشناسی نوین اوست.