کاملیا طالعی بافقی؛ مریم سلطانی کوهانستانی
چکیده
اصطلاح اتوس نخست در قرن ۵ پ.م، در معنای «سرشت»، «عادت» و «عرف»، در شخصیت قهرمانان متجلی شد. این واژه بهتدریج جای خود را در آرای فیلسوفانی همچون افلاطون و ارسطو به توصیهها و دستورات ...
بیشتر
اصطلاح اتوس نخست در قرن ۵ پ.م، در معنای «سرشت»، «عادت» و «عرف»، در شخصیت قهرمانان متجلی شد. این واژه بهتدریج جای خود را در آرای فیلسوفانی همچون افلاطون و ارسطو به توصیهها و دستورات اخلاقیای داد که هدفش ترغیب جامعهپذیری افراد بود. ارسطو هنرمندان را به رعایت فضیلت در آثارشان فرامیخواند و اینگونه هنرمندان را اخلاقنگار مینامد. اتوسِ اخلاقنگار ارسطویی نهتنها بهعنوان معیاری برای نقد هنر به کار میرود، بلکه به وحدت میان هنرهای تجسمی و غیرتجسمی میانجامد و از طریق آن است که هنرمند میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کرده و بر وی تأثیر گذارد و امکان بازشناسی دیدگاههای گوناگون را به او بدهد. اتوس اخلاقنگار، عملکرد هنر را از حیطه محدود سوژه- ابژه فراتر برده و به آن نقشی با کارکردی اجتماعی میدهد و به این طریق به محیط مادیاش حیات میبخشد و درکِ مفاهیمِ دستنیافتنی هستیشناسی را هم در بُعد مکانی و هم در بُعد انسانی امکانپذیر میسازد و به توافقی عام و همگانی میانجامد.