ORIGINAL_ARTICLE
زبان نمادین از دیدگاه پل تیلیش
پل ت یلیش ( 1965-1886 ) متکلم م سیحی آلمان ی- آمر یکایی است که زباندین را نماد ین می داند. به ا ین معنا که حوزة د ین سرشار از نمادها ی د ین یاست. این نمادها دارا ی ویژگی هایی هستند که آنها را برا ی بی ان آموزه ها ومقاصد د ینی توانمند می سازد. از جمله ویژگی های نمادها بازنما یی است کههمچون نشانه ها به امر ی ورا ی خود اشاره می نمایند. اما نمادها (بر خلافنشانه ها که امور ی قرارداد ی و اخت ی اری هستند ) امور ی هستند که ازناخودآگاه جمع ی انسان ناش ی شده اند و از قدرت و معنا ی متعال ی امر نماد ینبهره مند هستند.نمادهای د ینی در قالب های مختلف، مانند اش یا و اشخاص و رو ی دادهایطبیعی، ظهور می کنند و تنها قابل یت آنها برا ی موقع یت د ینی است که به آنهامعنای نماد ین می بخشد. بنابراین نماد د ینی با ید در معنا ی متناه ی نف ی گرددتا معنای اصیل آن در اشاره به امر متعالی اثبات گردد
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2891_8a05e65140b815b4db03b4dfa672f78b.pdf
2009-08-23
1
26
پل ت یلیش
زبان نماد ین
نمادها ی د ین ی
بازنما یی
سلب و ایجاب
بهره مندی
محمد
ایلخانی
1
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی
LEAD_AUTHOR
سید مهدی
میرهاشمی اسفهلان
2
فوق لیسانس فلسفه از دانشگاه شهید بهشتی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ضرورت و ملاک بدیهیات در فلسفۀ اسلامی
یکی از مباحث مهم و تأثیرگذاری که در فلسفۀ اسلامی وجود دارد و امروزه، تحتقابل طرح است، مسئلۀ بدیهیات در حوزة تصورات و « معرفت شناسی » عنوانتصدیقات است . این مسئله با وجود اهمیت فراوان و نقش بی بدیلش در نظاممعرفتی فیلسوفان ما، از زوایای مختلف و به نحو کامل مورد بحث قرار نگرفته استبه گونه ای که به جهت ابهامات نهفته در ملاک تفکیک آنها از ادراکات نظری،گاهی یک قضیۀ نظری به جای یک قضیۀ بدیهی می نشیند و گاهی یک قضیۀبدیهی در جای قضیۀ نظری قرار می گیرد و مورد چون و چرا واقع می شود.تبیین جایگاه بدیهیات در نظام فکری فیلسوفان اسلامی و ارائه و تشریح وارزیابی ملاک های اصلی مرزبندی بدیهی ات از غیر بدیهیات، مسئله ای است کهاین مقاله به عهده گرفته است.پاسخ اجمالی این مقاله به مسئلۀ فوق آن است که اولاً، بدیهیات، اساس وخمیرمایۀ نظام معرفت یقینی را تشکیل می دهند و در غیاب آنها هیچشناخت یقینی و قابل وثوقی حاصل نخواهد شد . ثانیاً، گرچه در زمین ۀ تفکیکآنها از معارف غیربدیهی، ملاک هایی در کتب متفکران اسلامی مطرح شدهاست، لکن اصلی ترین ملاک در تشخیص بدیهیات تصوری ، بساطت اینمفاهیم در حوزة بدیهیات عقلی است و اصلی ترین ملاک در تشخیص قضایایبدیهی نیز ، تصدیق پذیری الزامی و بی درنگ آنها توسط عقل بدون نیاز بهتصدیقات و استدلال های خارجی است
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2892_44501c6eb017ecb81cd923782ca607dd.pdf
2009-08-23
27
46
بدیهیات
معرفت شناسی
تصورات
تصدیقات
ادراک
معرفت
منصور
ایمان پور
hekmat935@gmail.com
1
دانشیار فلسفه اسلامی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
« میزان مطالبۀ اخلاق » تبیین سه رویکرد اخلاقی جدید به
و تحلیل و نقد رویکرد اخلاقی اعتدال گرا
یکی از مباحث جدیدی است که با وجود سابقۀ «میزان مطالبۀ اخلاق» پیشین در فلسفه اخلاق، در دهه های آخر قرن بیستم به صورت مبحثی جدی و مستقل در فلسفۀ اخلاق مطرح شد . این مفهوم، غالباً بر اساس سه مؤلّفۀ شمول، اولویت و شدت سنجیده میشود و سه رویکرد کلی مطالب اساسی آن وجود دارند که عبارتند از اخلاق حداکثرگرا، اخلاق اعتدال گرا و اخلاق حداقل گرا. این مقاله، علاوه بر تحلیل «میزان مطالبۀ اخلاق» بر اساس آن سه مؤلّفه و تبیین مطالب اساسی این سه رویکرد به آن، با توجه به قرابت اخلاق اعتدال گرا با اخلاق را یج و متداول، سعی می کند با تبیین، تحلیل و نقد دلایل اصلی این رویکرد اخلاقی نشان دهد که آنچه بشر امروز از آن با عنوان اخلاق یاد میکند، ممکن است بسیار آسان گیرانه تر از مطالبات واقعی اخلاق، در این روزگار باشد. اخلاق اعتدال گرای رایج با چالش های جدی ای مواجه است که در صورت عدم پاسخ گویی به آن ها داعیۀ معصومیت و اخلاقی بودن بشر در دورة جدید فروخواهد ریخت.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2893_06fe3858cb22c1f193b8f0c3f442fad4.pdf
2009-08-23
47
73
میزان مطالبۀ اخلاق
شمول
اولو یت
شدت
اخلاق حداکثرگرا
اخلاق اعتدال گرا
اخلاق حداقل گرا
ایذا
شیرزاد
پیک حرفه
1
دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
جنبه های شناخت شناسانه و ایدئالیستی فلسفۀ شوپنهاور
فلسفۀ شوپنهاور، تا آنجا که به جهان به عنوان بازنم ود، نحوة شناخت و رابط ۀمیان فاعل شناسا و متعلق شناخت می پردازد، هم سو با فلسف ۀ نظری کانت وشناختشناسی اوست. هم رسالۀ دکترای شوپنهاور و هم بخش اول اثر مشهورجهان به عنوان اراده و بازنمود او صبغ ۀ شناخت شناسی کانتی دارند . خودشوپنهاور نیز اذعان کرده است که ف لسفهاش مبتنی بر فلسف ۀ کانت است . ویدر حوز ة شناخت شناسی انقلاب کپرنیکی کانت را می پذیرد. هر چند جنب ۀشناختشناسی (جهان به عنوان بازنمود ) فلسف ۀ او مبتنی بر فلسف ۀ کانتاست، اما او از پیروی صرف اندیش ۀ کانت اجتناب میکند. یکی گرفتن علیت باماده، تقلیل مق ولات دوازده گانۀ فاهمه به یک مقوله، زمان و مکان و علیت راصور اصل جهت کافی دانستن و ... نمونههای ابتکاری وی در برابر دیدگاهکانتی هستند. لذا میتوان گفت او در صدد گذر از فلسفۀ کانت است.از طرف دیگر، فلسف ۀ شوپنهاور ایدئالیستی است . وی متعلق شناخت رابازنمود و تصور فاعل شناسا می داند. اما جنب ۀ ایدئالیستی فلسف ۀ وی تنها درساختار جهان به عنوان بازنمود مطرح است، نه جهان به عنوان اراده . به بیاندیگر، ایدئالیسم تنها جنب ۀ برون ذاتی و پدیداری جهان را در برمی گیرد . ایننوشتار در صدد است تا جایگاه شناخت شناختی و ایدئالیستی فلسفۀ شوپنهاوررا از دریچۀ فلسفۀ نظری کانت نشان دهد.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2894_a947acbf5db5c12f6fa9a0b739a73f3f.pdf
2009-08-23
75
92
اصل جهت کافی
ایدئالیسم
جهان به عنوان بازنمود
جهان به عنوان اراده
شناختشناسی
فاعل شناسا
متعلق شناخت
محمد جواد
صافیان
javadsafian777@gmail.com
1
استادیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان
LEAD_AUTHOR
عبدالله
امینی
2
دانشجوی دکتری فلسفه غرب دانشگاه اصفهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نگاهی بر متافیزیک توصیفی استراوسن
مقالۀ حاضر از سه بخش اصلی تشکیل شده است . بخش اول با پرسشی آغازمی شود که کل ساختار این مقاله ، بر آن بنا شده است . پرسش این است کهبه نظر می رسد .« ؟ آیا متافیزیک توصیفی استراوسن یک آموزه است یا نه »برخی از مشکلات دربار ة فهم صحیح متافیزیک توصیفی و چگونگی ارتباط آنبا متافیزیک اصلاح گرا هنگامی به وجود می آید که متافیزیک توصیفی همچونیک آموزه در نظر گرفته شود.چگونه » تحقیق دربار ة این مطلب، با این پرسش ادامه می یابد کهمتافیزیک توصیفی به توصیف ساختارهای مفهومی کلی ما و پیوند میان آنهادر بخش دوم توضیح داده می شود که است راوسن از طریق تحلیل .«؟ م یپردازدزبانی پیوند گرا به توصیف ا ین ساختارها می پردازد. بنابراین، با مشخص شدنماهیت رویکرد تحلیلی استراوسن و ترسیم ارتباط آن با این پرسش کهای ن ا دعا ی مقاله ب ی شتر تا یی د ،« ؟ چگونه تحلیل مقتضی متافیزیک است »متافیزیک توصیفی یک آموزه نیست، بلکه رویکردی است تحلیلی » م یگردد که.« نسبت به مسائل و آموزه های متافیزیکی مطرح شده در هر برهه و جامعهدر بخش سوم، که هدف اصلی آن جمع بندی مطالب و اثبات مدعا است،به برخی پرسش ها و ابهاماتی اشاره می شود که می توانند موجب خلل دراگر متافیزیک توصیفی » ادعای ما باشند . مهمترین آنها این پرسش است کهیک آموزه نیست، پس دلیل استراوسن برای تحقیق در عناصر ساختاری وبا پاسخ به این پرسش، ادعای مطرح شده « ؟ ارتباط متقابل میان آنها چیستدر مقاله نیز تکمیل می گردد.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2895_e53e8318f06780b264b0f921f02ab901.pdf
2009-08-23
93
117
متافیزیک توصیفی
متافیزیک اصلاح گرا
تحلیل زبانی پیوندگرا
تمثیل گرامر
مفاهیم پیش نظری
محمدرضا
عبدالله نزاد
1
استادیار گروه فلسفه دانشگاه تبریز
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
گستره و دامنۀ شهودگروی اخلاقی مور
یکی از پرسش های بسیار اساسی دربارة شهودگروی اخلاقی مور این است کهگستره و دامنۀ شهودگروی اخلاقی وی تا کجاست. آیا شهودگروی اخلاقی ویصرفاً ناظر به مفاه یم اخلاقی ارزش ی و احکام یا قضا یای اخلاق ی مشتمل برآنهاست یا ا ینکه به مفاه یم اخلاقی ناظر به الزام و تکلیف و احکام یا قضا یایاخلاقی مشتمل بر ا ین مفاه یم ن یز مربوط می شود؟ در ای ن مقاله خوا هیمکوشید تا با روش ی تحل یلی- انتقاد ی نشان ده یم که برخلاف رأ ی برخ یمفسران/ منتقدان مور ، گستره و دامنۀ شهودگرو ی اخلاق ی و ی هرگز مفاه یماخلاقی ناظر به الزام و تکل یف و احکام ی ا قضا یای اخلاق ی مشتمل بر ا ی نمفاهیم را دربرنم یگیرد، بلکه صرفاً به مفاه یم اخلاق ی ارزش ی و احکام ی اقضایای اخلاق ی مشتمل برآنها محدود می شود. در ع ین حال ، نشان خواه یمداد که از م یان مفاه یم اخلاق ی ارزش ی و احکام ی ا قضا یای اخلاق ی مشتملو احکام ی ا قضا یای اخلاق ی « خوب » برآنها ن یز فقط و فقط مفهوم وصف یمشمول شهودگروی اخلاقی مورند. « خوب » مشتمل بر محمول
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2896_74a2806b46158e1ad604039614989da8.pdf
2009-08-23
119
130
گستره و دامنۀ شهودگرو ی اخلاقی مور
مفهوم وصف ی
مفاه یم
« خوب » احکام یا اقضا یای اخلاق ی مشتمل بر محمول
« خوب »
اخلاقی ناظر به الزام وتکلیف
شهود
بداهت ذاتی
صدق ضروری
علی اکبر
عبدل آبادی
abdolabadi85@yahoo.com
1
استادیار فلسفه در دانشگاه تربیت معلم آذربایجان
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی گزارش و نقد ارسطو از نظریۀ اشتراکی افلاطون
در این مقاله پس از بیان مطالبی مقدماتی دربا رة «نظام اشتراکی»و رابطۀ میان ارسطو و افلاطون (در بند 1)، ابتدا گزارش ارسطو در باب اشتراک خانواده( و دارایی در نظر افلاطون (بند 2) و نقد او از این نظریه را (در بندهای 3 و 4به اختصار نقل می کنیم. سپس این نظری ۀ افلاطون را بدانگونه که در محاور ة( جمهوری او مطر ح شده است (در بند 5) باز می گوییم. و سرانجام (در بند 6بر پای ۀ آنچه لب پیام افلاطون است به داوری دربار ة گزارش و نقد ارسطو از اومیپردازیم. در این قسمت در عین حال که صحت سخنان ارسطو را درساحتی خاص می پذیریم، سعی می کنیم افلاطون را نیز از اتهام های ارسطوتبرئه کنیم.
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2897_f857213baa954b39a45e65efb5f04b2a.pdf
2009-08-23
131
148
نظام اشتراکی (کمونیسم)
خانواده
مالکیت
جامعۀ آرمانی
حسن
فتحی
hfathi42@yahoo.com
1
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تبریز
LEAD_AUTHOR
حکیمه
پوراسماعیلی نجف آبادی
2
دانش آموخته ی کارشناسی ارشد گروه فلسفه دانشگاه تبریز
AUTHOR