دانشگاه تبریز
مجله پژوهش های فلسفی
2251-7960
2423-4419
4
219
2010
12
22
تلقی هیدگر از زبان در "هولدرلین و ذات شع'
1
16
FA
مرضیه
پیراوی ونک
هیدگر، متفکر بزرگ آلمانی (که دغدغۀ تفکرش "وجود" و پرسش از حقیقت است)، در سال 1936 در نوشتهای با عنوان "هولدرلین و ذات شعر" به بررسی شعر (پوئیسیس یا خلق نامستوری) که ذات زبان است و ارتباط آن با ساحت قدس میپردازد. هیدگر با وام گرفتن پنج گفته از هولدرلین و تفسیر آنها، حقایقی را دربارة شاعری که اصل زبان یا به عبارتی دیگر زبان اصیل است بازگو میکند که راهگشا در اندیشیدن در باب وجود (تفکر اصیل) است. او با الهام از گفتههای هولدرلین (شاعر محبوب هیدگر) معتقد است که شاعری بیشائبهترین پیشه است که نه تنها دخل و تصرفی در عالم و آدم ندارد بلکه گشوده به روی ساحتی فراتر از زمین (ساحت قدس) و حقیقت است. خطیر بودن این پیشه از آنجاست که سکنی گزیدن انسان بر روی زمین با شعر که همانا پاسخ به دعوت لوگوس )وجود یا اساس ظهور، زبان هستی) برای به نامستوری در آوردن است پیش میآید و این مهم تنها به انسان شاعر سپرده شده تا چیزها را بنامد و با نامیدن، سهمی در ظهور چیزها بر عهده گیرد. به عبارتی دیگر شاعر خدمت به گشودگی و ظهور میکند. در شاعری، موجودات آنگونه که هستند (به شیوۀ اصیل) نشان داده میشوند. شاعر با نامیدن (زبان)، حقیقت موجودات را به منصه ظهور میکشاند. بر این اساس، نامیدن پرده گشودن از رخسارۀ حقیقت است. این سرآغازِ نامیدن قدسیان و در پی آن، نامیدن چیزهاست. شاعر با تفکر حضوری و آماده ساختن خویش برای گشوده شدن ساحت قدس به روی خود، همزبانی اصیل خود با قدسیان را آغاز میکند و سپس بر اساس این همزبانی به نامیدن چیزها میپردازد. شاعری، ذات زبان است که وجود و ذات چیزها را مینامد. اصل سخن گفتن، شعر است. شاعری، گفتی (saying) است که در آن، موجود برای اولین بار نامیده میشود؛ یا به عبارتی دیگر وجود موجود بنا نهاده میشود. لذا شعر است که اساس سخن گفتن و زبان را ممکن میگرداند. شعر، زبان اولیۀ یک قوم تاریخی است و شاعر واسطهای است بین خدایان و آدمیان که از جماعت بیرون ایستاده و در "مابین" زمین و آسمان قرار گرفته است. از موضع هیدگر در قبال نسبت نزدیک بین هنر و شاعری میتوان دریافت که آنچه اینجا در باب شعر گفته شده است گویای مقام خطیر زبان در تفکر اوست.
هیدگر,هولدرلین,شاعری,زبان,هنر,ساحت قدس
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_367.html
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_367_54cf38fc907d6d3c9943cdb807353fb1.pdf
دانشگاه تبریز
مجله پژوهش های فلسفی
2251-7960
2423-4419
4
219
2010
12
22
حکم و معرفت
17
31
FA
جلال
پیکانی
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه پیام نور
j_peykani@pnu.ac.ir
در این مقاله نشان داده شده است که برخلاف قول مشهور، هرگز چنین نبوده است که در کل تاریخ معرفتشناسی غرب معرفت همواره بهمثابهِ باور صادق موجهی تعریف شود که حکم یکی از اجزای ضروری مؤلفّة توجیه در آن است. با بررسی برخی از فقرات آثار دکارت و لاک، موارد نقضی برای این قاعده ذکر شده است. سپس نشان داده شده است که بعد از ایمانویل کانت بود که میان معرفت و حکم پیوند وثیق برقرار شد. همچنین از این ایده دفاع شده است که با وجود آنکه معرفت قضیهای، که مستلزم صدور حکم است، در بسیاری از موارد، به ویژه در ساحت علم، تنها قسم معرفت قابل اتکا است، در عین حال موارد بسیاری وجود دارند که معرفت قضیهای کارآمدی لازم را ندارد
معرفت قضیه¬ای,حکم,معرفت شهودی,رنه دکارت,ایمانویل کانت,جان لاک,تامس رید
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_368.html
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_368_95fc26733874b8cb09ac2e605b123b31.pdf
دانشگاه تبریز
مجله پژوهش های فلسفی
2251-7960
2423-4419
4
219
2010
12
22
آیا منطقدانان قدیم از استلزام مادی آگاه بودهاند؟
33
70
FA
مرتضی
حاج حسینی
ترکیب تابع ارزشی p با ماتریس [1011] که از آن در منطق جدید به استلزام مادّی تعبیر میشود و کذب مقدّم یا صدق تالی شرط لازم و کافی صدق آن به شمار میآید، معادل ترکیبهای تابع ارزشی و در منطق جدید است که دارای همان ماتریس میباشد. این ترکیب اساسیترین مفهوم منطق جدید محسوب میشود و در استدلالهای پیچیدۀ ریاضی نتایج رضایتبخشی داده است.
آگاهی یا عدم آگاهی منطقدانان قدیم از شروط صدق این ترکیب سئوالی اساسی و بنیادین در منطق تطبیقی است که پاسخ آن میتواند سایر مباحث تطبیقی در منطق را تحت تأثیر قرار دهد. پاسخهای مختلفی را که تاکنون به این سؤال داده شده است، میتوان در رویکردهای زیر خلاصه نمود:
1) اتفاقیة عامه همان استلزام مادی است. 2) تعریف متصلۀ مقسمی با تعریف استلزام مادی یکی است. 3) شروط صدق متصلۀ مقسمی با شروط صدق استلزام مادی یکی است. 4) آگاهی ابنسینا از شروط صدق استلزام مادی به دلیل وجود قرائن مختلف، له و علیه آن، در متون وی مورد تردید است. 5) شروطصدق اتفاقی اعمّ با شروط صدق استلزام مادی یکی است. 6) شروط صدق هیچیک از انواع شرطی با شروط صدق استلزام مادی یکی نیست و منطقدانان قدیم از شروط صدق استلزام مادی آگاه نبودهاند.
در این مقاله به بررسی و تحلیل این رویکردها و نقد دلایل و مستندات آنها میپردازیم و تلاش میکنیم تا با کنار گذاشتن پیشفرضها و درنظر گرفتن جمیع جوانب موضوع به وحدت نظر در این موضوع بنیادین دست یابیم و پایهای استوار برای تحقیقات بعدی در قلمرو منطق تطبیقی فراهم آوریم.
بر اساس این تحقیق شروط صدق استلزام مادی منطق جدید بر شروط صدق هیچیک از انواع شرطی در منطق قدیم منطبق نیست و دلایل رویکردهایی که به آگاهی ابنسینا از شروط صدق استلزام مادی حکم کردهاند و یا در جستجوی یافتن قضیهای با شروط صدق مشابه برآمدهاند، از پشتوانۀ کافی برخوردار نیست. در صورت قبول این نظر منطقهای قدیم و جدید دو نظام منطقی مختلف به حساب میآیند که با وجود برخی اشتراکها در اصول و مبانی، از یکدیگر فاصلۀ زیادی دارند؛ چنانچه هندسههای اقلیدسی و غیراقلیدسی و نیز فیزیک نیوتن و فیزیک اینشتین نیز دو نظام هندسی یا فیزیکی مستقلاند.
ترکیب شرطی,استلزام مادی,شروط صدق,اتفاقیة عامه,متصلۀ لزومی,متصلۀ مقسمی,اتفاقی اعمّ
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_369.html
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_369_d8c46847252e4b3a1fc062f89d603eed.pdf
دانشگاه تبریز
مجله پژوهش های فلسفی
2251-7960
2423-4419
4
219
2010
12
22
دیدگاه هیوم در باب زیبایی
71
87
FA
علی
سلمانی
با این که هیوم با توجه به مبانی فلسفهاش به صورت صریح، زیبایی را احساس میداند، اما از برخی عبارات وی در آثارش چنین مستفاد میشود که زیبایی نه یک احساس که کیفیتی واقعی است و از برخی عبارات دیگر این شائبه ایجاد میشود که زیبایی از کیفیات ثانویه محسوب میشود. همین تردید در لحن سبب شده است که برخی شارحان تفاسیری از نظریة هیوم در مورد زیبایی ارائه دهند که تا حدی با کلیت فلسفۀ او ناسازگار است. در این مقاله تلاش شده است تا با طرح دیدگاه هیوم در مورد زیبایی به عنوان احساس و تمایز آن ازکیفیات ایجاد کنندة آن، دلایل این سوء فهمها روشن شود.
زیبایی,هیوم,احساس,کیفیات زیباساز
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_370.html
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_370_f23e8cf7955c5c772509d38baf94fb16.pdf
دانشگاه تبریز
مجله پژوهش های فلسفی
2251-7960
2423-4419
4
219
2010
12
22
در باب ریاضیات و واقعیت
89
102
FA
حسن
فتحزاده
در این مقاله ضمن معرفی زمینههای متأخرِ تشدید دغدغۀ تاریخی در باب رابطۀ ریاضیات و واقعیت، با تقسیم دیدگاههای مختلف راجع به ضرورت و یقین گزارههای ریاضیاتی، تلاش شده است به این دغدغه پرتویی نو افکنده شود. کسانی که ریاضیات را غیریقینی و غیرضروری میشمرند رابطۀ ریاضیات و واقعیت را مانند سایر علوم میدانند و بسته به این که چه دیدگاهی به علوم تجربی داشته باشند، در قلمرو ریاضیات نیز رئالیست یا آنتیرئالیست خواهند بود. مخالفین این دیدگاه را تحت دو عنوان ترکیبیگرایان و تحلیلیگرایان بررسی میکنیم، که ترکیبیگرایان نیز خود به دو گروه افلاطونی و کانتی تقسیم میشوند. نشان میدهیم که ترکیبیگرایان (اعماز افلاطونیها و کانتیها) گرچه به معنای خاص خودشان رئالیستاند، اما با رئالیسم به معنای رایج کلمه تفاوت ظریفی دارند. در مقابل، تحلیلیگرایان از همان آغاز آنتیرئالیست بودنشان آشکار است. در پایان اشارهای هم خواهیم داشت به دفاع مبتنی بر کاربردپذیری، از رئالیسم در ریاضیات.
ریاضیات,واقعیت,ترکیبی,تحلیلی,کاربردپذیری,افلاطون,کانت
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_371.html
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_371_6f3962cb3eb3a4eef0ca521ab6b641e8.pdf
دانشگاه تبریز
مجله پژوهش های فلسفی
2251-7960
2423-4419
4
219
2010
12
22
مبانی فلسفی اصلاح دینی از دیدگاه پلتیلیش
103
118
FA
حسین
نوروزی
پلتیلیش بیتردید یکی از متکلمان تاثیرگذار قرن بیستم به شمار میرود. دغدغۀ اصلی وی آن بود که بین دین و فرهنگ معاصر آشتی برقرار کند. به باور وی دین باید با فرهنگ عصر همبستگی داشته باشد. این همبستگی از طریق پرسش و پاسخ صورت میپذیرد. فرهنگ معاصر، سؤالهای بنیادین عصری را به آستانۀ دین عرضه میدارد و دین در قالب نمادهای اصیل خود به سؤالات پاسخ میدهد.
شرط اصلی پاسخگویی دین آن است که مقولههای مهم دین بازخوانی شوند. زبان کاملاً سنتی نمیتواند به سؤالات جدید پاسخ دهد. لذا روش سنتی کارل بارت(Barth karl. متکلم سویسی 1986-1886 ) از پاسخگویی به مسائل جدید ناتوان است. در مقابل روش کاملاً اسطورهزدایانه و علمگرایانۀ رودلفبولتمان(rudelf butman ، متکلم آلمانی 1976-1884 ) نیز رضایتبخش نیست. زیرا دین را از محتوای اصیل و غنی خود تهی میسازد. در مقابل این دو رویکرد، رهیافت تیلیش قرار دارد که قرائت عصری مفاهیم و مقولههای اساسی دینی بر اساس درونمایۀ غنی و سرشار کتاب مقدس را سرلوحۀ خود قرار میدهد. بدون شک بازخوانی ضابطهمند مفاهیم دینی از مؤلّفههای مهم اصلاح دینی به شمار میرود. در این جستار به مبانی فلسفی اصلاح دینی از نگاه تیلیش پرداخته میشود.
اصلاح دینی,الهیات سیستماتیک,خدا بهمثابه صرفالوجود,نبوت,معاد,کلیسای مرئی و نامرئی
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_372.html
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_372_97b7be142014aa175b78760a343044bb.pdf
دانشگاه تبریز
مجله پژوهش های فلسفی
2251-7960
2423-4419
4
219
2010
12
22
تحلیلی نو از چیستی فلسفۀ تحلیلی
119
136
FA
یوسف
نوظهور
0000-0003-0515-3236
nozohour.1212@gmail.com
بیت الله
ندرلو
فلسفۀ تحلیلی[i] (Analytic Philosophy)، به عنوان جنبش فلسفی غالب در دنیای معاصر انگلیسیزبان، برخلاف رقیب خود، فلسفۀ قارهای، در بازشناسی هویت خویش دچار بحران عظیمیشده است. بهطوریکه فیلسوفان تحلیلی، امروزه بیش از آنکه در پی نیل به اهداف و مقاصد روششناختی جنبش تحلیلی باشند، درصدد فهم چیستی آن هستند. در مقالۀ حاضر ابتدا به بررسی و سنجش دقیق دیدگاههای مطرح شده دربارۀ مسألۀ موردنظر پرداختهایم. و نهایتاً دیدگاه مُختار خویش را عرضه داشتهایم. براساس یافتههای پژوهشی ما، همة دیدگاههای مطرحشده دربارۀ چیستی فلسفة تحلیلی دچار اشتباه راهبردی یکسانی هستند؛ یعنی، غفلت از متن موضوع و پرداختن به حاشیهها. فلسفة تحلیلی، بیش و پیش از همه، مصداقی از فلسفه است و از آنجائیکه فلسفه نظرگاه معطوف به حقیقت امور است و حقیقت در هر دورهای معنائی خاص مییابد، فلسفۀ تحلیلی و روشهای آن را باید در راستای معنای معاصر حقیقت فهم نمود.
<br clear="all" />
[i]- قطعاً فلسفة تحلیلی یک مکتب فلسفی واحد – که دارای مبانی و اصول، روش و آموزههای معین و نتایج ویژۀ خود باشد – بشمار نمیرود. شاید بتوان آن را <em>جنبشی </em>نوین در تفکر فلسفی مغرب زمین دانست که طی یک قرن و اندی حیات خویش، رویکردها و نگرشهای متفاوتی را تجربه کرده و فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذارده است.
فلسفة تحلیلی,حقیقت,فلسفه,چیستی,فلسفة معاصر
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_373.html
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_373_8d4d7c10efa6323f21499b81c8c839b5.pdf