2024-03-28T18:09:53Z
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1452
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
فیشته و قوام یافتنِ اجتماعیِ سوژه
آرش
اباذری
در مرکز آنچه امروز «فلسفه قارهای» خوانده میشود، تزی است که میتوان آن را «تز اجتماعی بودن سوژه» نامید. مطابق این تز، سوژه ضرورتاً به صورت اجتماعی تقویم مییابد. به عبارت دیگر، چنین نیست که در ابتدا افراد یا سوژههای تک و جداافتادهای وجود داشته باشند و سپس وارد رابطه با دیگر سوژهها رابطه برقرار کنند، بلکه سوژهها از همان ابتدا با رابطه با یکدیگر شکل میگیرند. میتوان گفت اولین کسی که به صورت نظاممند برای این تز استدلال آورده، یوهان گوتلیب فیشته است. در این مقاله استدلال فیشته را آنگونه که در کتاب بنیاد حق طبیعی (۱۷۹۶) او آمده است، باز سازی میکنم. ایده اصلی در این بازسازی، آن است که طبق نظر فیشته، سوژه تنها در صورتی میتواند خود را مولف حقیقیِ کنش خود بداند که فرض کند سوژههای دیگری وجود دارند که میتوانند انجام این کنش را به او نسبت دهند. به بیان دیگر، نزد فیشته، فعالیت اِسناد به خود که مقوم سوژه است، تنها با شرط فرضِ وجود سوژههای دیگر ممکن است.
فیشته
اجتماعی بودن سوژه
بنیاد حق طبیعی
کانت
هگل
خوداسنادی
2021
04
21
1
22
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_12680_88bcdf841c927d985ddeffe53a2d9ca2.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
مسأله استقرا نزد هیوم
زهرا
اسمعیلی
محمد
حکاک
هدف از این پژوهش، بررسی راهحل هیوم برای مسأله استقراست. اینکه آیا میتوان با مشاهده چند نمونه جزئی درباره موارد مشابه مشاهده نشده حکم صادر کرد، مسألهای است که همچنان یکی از بحثهای داغ محافل فلسفی است. هیوم هرچند در آثارش مستقیماً به این مسأله اشاره نکرده ولی در خلال بحث از علیت به این پرسش پاسخ داده است. هیوم منشأ صدور حکم کلی با استناد به نمونههای جزئی را در روان آدمی میداند. روان آدمی به گونهای است که پس از مشاهده مکرر همبودی اشیاء در گذشته، این انتظار در او شکل میگیرد که در آینده نیز چنین تکراری را مشاهده کند تا اینجا را تمامی مفسرین هیوم قبول دارند اما اینکه آیا هیوم فراتر از این هم نظری در مورد علیت دارد یا نه موجب بروز اختلاف بین مفسرین شده است. در این مقاله در ابتدا گزارش وفادار به متنی از علیت و به تبع آن مسأله استقرا نزد هیوم ارائه شده و در ادامه به اختصار تفاسیر متفاوتی که از علیت هیوم مطرح شده، آمده است و در آخر هر یک از این تفاسیر به اجمال بررسی شده و اشکالات هر یک به اختصار بیان شده است.
هیوم
مسأله استقرا
علیت
تقلیلگری علّی
واقعگری علّی
شکاکیت علّی
2021
04
21
23
40
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_12860_206310787cc7628f550679f83e152683.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
تفسیر پیشگفتار هگل بر کتاب فلسفۀ حق و بررسی مؤلفههای اساسی فلسفۀ سیاسی او
محسن
باقرزاده مشکیباف
نگارنده، پیشگفتار فلسفه حق هگل را با توجه به سه شکافی که هگل در اندیشه و فرهنگ آلمانی یافته است به گونهای بازسازی میکند که نه تنها دلیل نوشتن کتاب فلسفه حق روشن شود بلکه حتی ضرورت گسست از این شکافها توضیح داده شود. هگل نخست در ساحت فلسفه نظری و عملی با ایدهآلیسم سوبژکتیو که صرفاً به تعینات سوژه معتقد است و جهان خارج را به عنوان امری ناشناختی رها میکند و به منطق درونی آن توجهی ندارد، مبارزه میکند و گسست سوژه و ابژه را رفع میکند. سپس در نسبتی اینهمان با فلسفه سوبژکتیو با جنبشهای ملیگرای آلمانی که در پی مقاصد سودجویانه و خودسرانگیهای احساسی خویش هستند، مقابله میکند و فهم «هست» یا امر بالفعل را به جای «باید»های خودسرانه فلسفه و اعتقادات سیاسی سوبژکتیو جایگزین میکند. در این راستا نه تنها با روش منطق خود، تضاد میان«سوژه/ابژه» و «هست/باید» را بر میدارد بلکه با برداشتن شکاف امر عقلانی و واقعیت خارجی به تعینات خارجی اعتبار تاریخ تحقق ایده را میدهد؛ از این طریق او میتواند فهمی جدید از دولت ایجاد کند که دربردارنده تمامی دیالکتیکهای ذکر شده باشد و از این دولت در سرتاسر پیشگفتار در برابر اراده خودسرانهای که ملیگرایی آلمانی و فلسفه سوبژکتیو به آن منجر میشوند، دفاع میکند.
هگل
فلسفه حق
سوبژکتیو
ابژکتیو
منطق
امرواقع
ملیگرایی
2021
04
21
41
62
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_12156_209d69cf1a856952bdc65c55ccff64b0.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
در باب اهمیت نقاشی: خوانشی پدیدارشناختی از نقاشی ایرانی با نگاه به آرای استیون کروئل و پاول کراودر
فاطمه
بنویدی
مسئله پژوهش حاضر در وهلة اول تبیین چرایی اهمیت نقاشی است.این مقاله در مسیر گشودن این مسئله آرای استیون کروئل و پاول کراودر را در سنت پدیدارشناسی بازخوانی میکند. به اعتقاد آنها نقاشی فقط انتقال اطلاعات تجربی نیست، بلکه شامل یک بینش فلسفی عمیق است که براساس مؤلفههای؛ سکوت، سطح، مکان و زمان میتواند مورد واکاوی قرار بگیرد. در امتداد این مؤلفهها، ابتدا دو مفهوم زیبایی ایدئال و زیبایی متافیزیکی طرح شده است و در وهلة دوم از مجموعة مفاهیم ذکر شده برای رسیدن به خوانشی جایگزین در نقاشی ایرانی استفاده میشود. نگارنده سعی دارد با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از آرا این دو پدیدارشناس اهمیت نقاشی ایرانی را با خوانشی جایگزین [نسبت به خوانشهای سنتگرایانه و تاریخنگارانه] ارائه دهد. از رهگذر بازخوانی آرای آنها به این نتیجه میرسد که علت اهمیت نقاشی ایرانی راهی است که برای مواجهه با حقیقتی عمیقتر و فراتر از ادراک روزمره ایجاد میکند. مواجههای که نقش هستیشناختی ما را نسبت به موجودات دیگر یادآوری میکند؛ ما را از محدودیتهای متناهیمان فراتر میبرد و دعوت میکند تا عمیقتر به راز هستی بپردازیم و از این مسیر به شکلی از تعالی زیباییشناختی نزدیک شویم.
زیبایی متافیزیکی
زیبایی ایدئال
نقاشی
استیون کروئل
پاول کراودر
2021
04
21
63
82
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_11655_cff4c61ee2a6edcb758e5ed4112415b1.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
واکاوی نگرش دلوز درباره هستی انسان و نسبت آن با مخاطب در هنر تعاملی
پریا
چوبک
محمد
اکوان
محمدرضا
شریف زاده
زهرا
رهبرنیا
گفتمان هنرهای خلاق تعاملی، سبب تغییر رویکرد مفهوم مخاطب هنری از نظارهگری بیکنش و منفعل به آفرینندهای تعاملگر و پویا بوده است که از منظر فلسفۀ پستمدرن نگاهی قابل تأمل به انسان، بشمار میآید. افادات ژیل دلوز به فلسفه، از جسمانیترین رویکردها به حیات انسان است که با نکتهپردازیهای خلاقانۀ وی میتواند ابزار تحلیلی کارآمدی برای بررسی نقش و شناخت واکنشهای انسانی بشمار رود. اصطلاحاتی از قبیل صیرورت، ریزوم و بدن بدون اندام در شناخت رفتارهای انسانی که از سوی دلوز مطرح شده میتوانند در تحلیل رفتارهای مخاطب بکار روند. در این مقاله به این پرسشها پرداختهایم که آیا هنر تعاملی میتواند ترجمان هنری صیرورت باشد و اینکه انتخابهای پیشروی مخاطب چگونه با تعاریف بدن بدون اندام و ریزوم مرتبط میشوند. در شیوۀ پژوهش، اطلاعات مورد نیاز از منابع کتابخانهای و دیجیتال استخراج و سپس با به کارگیری این مستندات، جایگاه مخاطب به روش تحلیلی- توصیفی با رویکرد دلوزی تشریح شدهاند. در نهایت به این نتیجه نزدیک شدهایم که بنابر تعریف بدن بدون اندام، مخاطب هنر تعاملی با مجموعهای از بالقوگیهای منحصر به فرد روبهرو است که انتخاب از میان آنها، روند شکلگیری اثر هنری را به شیوهای بیقاعده و ریزومگونه هدایت میکند که این اثر در طی مسیر و در لحظه به ظهور میرسد و همواره میان قوه و فعلیت قرار دارد و در نهایت این تعریف با عبارت فلسفی صیرورت از دیدگاه دلوز، همسان است.
انسان
بدن بدون اندام
ریزوم
ژیل دلوز
صیرورت
مخاطب
هنر خلاق
هنر تعاملی
2021
04
21
83
99
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_11072_663ea94baa9aa9c893c8311f8389195a.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
جایگاه مفروضات غیرتجربی در علم و تبعات آن بر ایده علم دینی-بومی
امیر
حاجی زاده
جریانهای فلسفه علم بعد از دهه شصت میلادی، به شکل ویژهای اصل تحقیقپذیری و همچنین باور به وجود یک روش صریح و مطلق برای ارزیابی دعاوی مختلف علمی را کنار گذاشتهاند. از سوی دیگر چنین انتقاداتی نقشی ویژه در شکل گرفتن یا اعتبار دادن به دعاوی مرتبط با امکانهای دیگر علم، بطور خاص برنامههای علم بومی/دینی، داشتهاند. نقش کانونی این تحولات، نقش مفروضات غیرتجربی در فعالیتهای علمی است. در این مقاله سعی شده دو نقد اصلی کوهن و کواین بر نگرههای پوزیتیویستی بیان شود و سپس با فراهم آوردن یک چارچوب چهار سطحی برای فعالیت علمی، دامنة تأثیر و تبعات این نقدها در بحث "تعامل و مشارکت مفروضات غیرتجربی در فعالیت علمی" از منظر معرفتشناختی تنقیح گردد. در این مقاله بیان میکنیم که با کنار گذاشتن اصل "تحقیقپذیری"، معیار آزمون تجربی از جمله به کل نظریه منتقل شده (کلگرایی تاییدی) و با کنار گذاشتن ایده روش صریح و الگوریتمیک علمی با "کثرتگرایی روششناختی" رو به رو هستیم. تلاش شده تا نشان دهیم با فرض اعتبار نقدهای مرسوم، اگر چه سختگیری پوزیتیویستی نارواست، با اینحال همچنان قیود مهمی بر سر تداخل گزارههای غیرتجربی برخاسته از باورهای متافیزیکی، دینی و بومی در نظریههای علمی و امتزاج ارزشهای غیرشناختی در داوریهای علمی وجود دارد.
مفروضات غیرتجربی
کواین
توماس کوهن
هاوارد سنکی
علم بومی
علم دینی
2021
04
21
100
121
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_11598_b247af596e5abb4e3932bca0d66c1fb3.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
تفسیر استعلایی هوسرل از فلسفۀ هیوم
علیرضا
حسن پور
در این مقاله بر اساس شواهد موجود در آثار هوسرل و هیوم استدلال شده است که تفسیر خاص هوسرل از فلسفۀ هیوم بهعنوان فلسفهای استعلایی ریشه در رویکرد خاص هوسرل به جستجوی امر استعلایی در فلسفۀ جدید دارد که با واقعیات تاریخ فلسفه یا دست کم با آنچه عموم مورخان فلسفه میگویند، همخوانی ندارد. در واقع، هوسرل طبق یک سنت تفسیری که مختص فیلسوفان مبتکر، و نه شارحان آثار فلسفی و تاریخنگاران فلسفه، است به آرای هیوم نظر کرده و کوشیده تا ریشه و پیشینۀ برخی از مفاهیم اساسی پدیدارشناسی خود را در آرای هیوم بیابد. در اینجا پس از بررسی نسبت پدیدارشناسی هوسرل با تجربهگرایی و جایگاه مفهوم «استعلایی» در تجربهگرایی هیوم، مؤلفههای تقلیل، تقوم و زیستجهان در پدیدارشناسی هوسرل به ترتیب به عنوان همتایان شکاکیت، تخیل و عالم خارج در فلسفۀ هیوم مورد بحث قرار گرفتهاند. در نهایت این نتیجه حاصل شده که هوسرل از این رهگذر وارد گفتگویی فلسفی با هیوم شده تا ناگفتهها و نااندیشیدههای او را در چهارچوب پدیدارشناسی استعلایی خود بیان کند. این رویکرد هوسرل همانی است که بعداً در هرمنوتیک متأخر هایدگر و رویکرد خود هایدگر به آرای فیلسوفان گذشته مشاهده میشود.
تفسیر استعلایی
تجربهگرایی
پدیدارشناسی
هوسرل
هیوم
2021
04
21
122
140
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_12228_16a9287d05b1d04e52eef86fb5ab4f7d.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
لِم های فلسفی ساختن هنر از منظر دریدا
حیدر
زاهدی
امیر
نصری
نخستین مقاله کتاب حقیقت در نقاشی، «پارارگون/Parergon»، را بعضی به «پیرامون کار» و یا «پیراکار» ترجمه کردهاند. اما «پارارگون» برای دریدا چیزی بیش از معنای لغوی صرف است. در بیان بیمأواییِ پارارگون، دریدا آنرا «نه کار و نه بیرون از کار» میداند، «پارارگون نه در درونْ جایی دارد و نه در بیرونْ، نه در ماورأ و نه در مادون قرارگرفته است». دریدا این واژه را از نقد سوم برگرفته است. فصل «Lemmes» نقطه عزیمت دریدا در این کتاب است. در این مقاله، کلیدواژه «لِم» (فوتوفن، شگرد) را معادل کلیدواژه فرانسوی «Lemmes» قرار دادهایم و آنچه دریدا لمهای کار میخواند، که فیالواقع روشهایی برای فلسفی ساختن هنر هستند، را بررسی کردهایم. روشهایی که هنر را در ساختار متافیزیکیِ فلسفه محدود ساختهاند و آنرا در حالتی اولیه و راستین تعریف میکنند. این روشها شامل: لم هجوآمیزِ زمان، لم آموزههای هنر، لم حلقههای مدور و لم سوم یا میانی است. در این حین به مفهوم «مغاک» خواهیم پرداخت. مفهومی که نشانگر برخورد ذهن و عین (سوژه و ابژه) به عنوان یکی از مسائل تعیینکننده فلسفه است و خاصه پس از کانت دغدغهای جدی برای تعریف سوبژکتیویته بوده است. از دیگر ارجاعات مغاک (شکاف، خلیج) در متن دریدا، اشاره به فاصله پرنشدنی دو نقد نخست کانت، و افزون بر آن رابطه نومن و فنومن است.
لمها
پارارگون
مغاک
دریدا
حقیقت در نقاشی
2021
04
21
141
159
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_10720_f09412848dce704165027d2005b2ab62.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
محمد بن زکریای رازی: فیلسوف دگراندیش یا طبیب فیلسوفنما
ثریا
سلیمانی
عباسعلی
منصوری
< p dir="RTL">محمد بن زکریای رازی یک از چالش برانگیزترین شخصیتها در تاریخ علم در جهان اسلام است. صرف نظر از چالش در مورد آراء فلسفی، طبی یا دینی او، یکی از چالشهای دامنهدار نسبت زکریا با اندیشه فلسفی و جایگاه و مقام او در فلسفه است. از یک سو برخی مهمترین بعد شخصیت علمی رازی را بعد طبی او میدانند و تاملات رازی در فلسفه و الهیات را نوعی فضولی و خروج از حد شخصیت علمیاش قلمداد میکنند و از سویی دیگر برخی ضمن اذعان به مقام بزرگ رازی در طب، مهمترین وجه شخصیت علمی رازی را دیدگاههای فلسفی- الهیاتی او میدانند؛ به گونهای که او را در آزاداندیشی و عقلگرایی با دانشمندان عصر روشنگری مقایسه میکنند و حتی او را یگانه فیلسوف در جهان اسلام میدانند. مطالعه آثار به جای مانده از رازی نشان میدهد که تفاوت رازی با سایر فلاسفه نه در فاصله داشتن او از اندیشه فلسفی بلکه در روش و آراء خلاف مشهور وی در مباحث فلسفی و الهیاتی است. شواهد و ادله کافی برای فیلسوف نامیدن محمد بن زکریای رازی وجود دارد که در متن مقاله سعی شده است این شواهد با تفصیل بررسی شوند. از جمله:کثرت و تنوع تالیفات رازی در فلسفه و الهیات، نگاه انتقادی رازی به فلاسفه پیش از خود، گذر از مرحله شرح آراء دیگران و رسیدن به مقام نظریهپردازی، تصریح و تاکید مکرر رازی بر اهمیت و ضرورت فلسفه، پیگیری صادقانه و مجدانه پرسشهای بنیادی، آزاداندیشی و خروج از سیطره مشهورات و.....
محمد بن زکریای رازی
فیلسوف
فلسفه
متطبب فضولی
السیره الفلسفیه
2021
04
21
160
177
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_12746_959e94c423ba630b3247182f46e29d48.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
خدا در فلسفه افلاطون
طیبه
شاددل
منصور
ایمانپور
حسین
اترک
معانی مختلفی از واژۀ خدا در طول تاریخ فلسفه اراده شده است که بنا به تقسیم استقرائی میتوان تصوراتی همچون تئیسم، پانتئیسم، پاننتئیسم و دئیسم و... ذکر نمود. پرسش این پژوهش این است که افلاطون چه تصویری از خدا در فلسفۀ خود ارائه کرده است؟ با توجه به بررسی رسائلی که بیشترین ماده الهیاتی را واجدند، میتوان گفت افلاطون تلقی واحدی را مدّ نظر نداشته است. در رساله جمهوری با توجه به ذکر ویژگیهایی همچون بسیط بودن، متعالی بودن برای خدا، میتوان گفت که تلقی وی به تئیسم نزدیک است. در رساله فایدون از آن جا که افلاطون هیچ نقشی به خدایان نمیدهد، میتوان با توجه به این رویکرد، افلاطونِ بدون خدا را معرفی نمود. در رساله تیمائوس با دو کاندید صانع و روح جهان مواجهایم. برخی صانع را اسطورهای و روح جهان را خدای افلاطون درنظر میگیرند که با توجه به این تبیین میتوان گفت افلاطون منشأ الهام پاننتئیستها شده است. از طرف دیگر برخی روح جهان را اسطورهای و صانع را خدای افلاطون معرفی میکنند که به تصور تئیسم نزدیک است. در رساله قوانین با توجه به اینکه افلاطون اوصافی همچون مطلقهای سهگانه، منشأ تکالیف اخلاقی و... برای خدا ذکر مینماید میتوان تصور وی را به تئیسم نزدیک دانست. از طرف دیگر «محرک اولای متحرک» تصوری پاننتئیستی از خدا ارائه میدهد. همچنین در رسائل متعدد وی میتوان شواهدی به نفع خدای ناشناختنی الهیات سلبی ارائه نمود. بنابراین میتوان تصورات متعددی از خدا در نزد افلاطون سراغ گرفت.
افلاطون
مفهوم خدا
پاننتئیسم
تئیسم
الهیات سلبی(خدای ناشناختنی)
2021
04
21
178
197
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_10636_6b397becd24845440af243a78814edad.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
تبیین ضرورت بکارگیری مشاوره فلسفی در معنادرمانی
رهام
شرف
مشاوره فلسفی یکی از اقسام مشاوره است که در سی سال اخیر به شدت مورد توجه کشورهای توسعه یافته قرار گرفته و نه تنها در پاسخگویی به پرسشهای فلسفی مراجعان بلکه در درمان اختلالات روانشناختی و معضلات فردی و اجتماعی نیز بکار گرفته میشود. در حقیقت این نوع مشاوره یکی از تجلیات مهم فلسفه عملی در جهان معاصر بوده و جایگاه مهم فلسفه را در زندگی فردی و اجتماعی انسانها آشکار میسازد. از سوی دیگر معنادرمانی نیز یکی از نظریات مهم در حوزه رواندرمانی است که در دهههای اخیر مرکز مورد توجه بسیاری از رواندرمانگران بوده و تلاش میکند از منظری متفاوت به تحلیل و درمان مشکلات روحی و روانشناختی انسانها بپردازد. بر مبنای این نظریه، ریشه اصلی مشکلات روانشناختی آدمی به ناتوانی او در یافتن معنایی برای زندگی و در نتیجه تجربه احساس پوچی ناشی از آن باز میگردد. گرچه این نوع درمان بر اساس مبانی فکری فیلسوفانی چون ماکس شلر، نیچه، هایدگر و یاسپرس صورتبندی شده و ویکتور فرانکل به عنوان بنیان گذار این نظریه بر این مساله صحه میگذارد، اما فرضیه مقاله پیش رو این است که معنادرمانگران در فرآیند درمان مراجعان خود نیز به مشاوران فلسفی نیازمند هستند، چراکه در موارد معنادرمانگر صرف قادر به تبیین مبانی معنادرمانی و بکارگیری تکنیکهای آن نبوده و بر همین اساس مساله تعامل مشاور فلسفی و معنادرمانگر در فرآیند درمان مطرح میشود. هدف ما در این نوشتار این است که نقش مشاوره فلسفی را هم در تبیین مبانی معنادرمانی و هم در عملیاتی شدن تکنیکهای آن تشریح کنیم و از این منظر اهمیت بنیادین مشاوره فلسفی را نمایان سازیم، به این امید که در آینده نه چندان دور شاهد بکارگیری روزافزون این نوع مشاوره در کشورمان باشیم.
مشاوره فلسفی
جهانبینی
درمان منطقمحور
معنادرمانی
قصد تناقضی
اندیشهزدایی
2021
04
21
198
223
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_12229_733df0b3bad8b21b47516c2eb6726af5.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
تعیّن ناقص و رئالیسم علمی
جلال
عبدالهی
جواد
اکبری تختمشلو
ادّعا میشود که تعیّن ناقص نظریههای علمی توسط شواهد تجربی، میتواند موضع رئالیسم علمی را از پای درآورد. رئالیستهای علمی ضمن باور به صدق (تقریبی) نظریّههای بالغ علمی معتقدند که ما میتوانیم از رهگذر این نظریهها نسبت به سطح مشاهدهناپذیر عالم دانش کسب کنیم. اما این اعتقاد با تکیه بر تز تعین ناقص به چالش کشیده شده است. گفته شده است که چون برای هر نظریۀ علمی نظریههای متعدّد همارزی وجود دارد که علیرغم ارائۀ هستیشناسیهای مختلف همگی به یک اندازه با شواهد مشاهدتی سازگارند، لذا هرگونه باور رئالیستی به صدق یکی از اینها خالی از پشتوانۀ معرفتی خواهد بود. رئالیستها برای غلبه بر این چالش میبایست نشان دهند که ما راههای معرفتی غیر از تأییدِ بیواسطۀ حاصله از شواهد مشاهدتی داریم که میتواند چنین تعیّن ناقصی را بشکند. ما در این مقاله سعی میکنیم بعد از شکافتن دقیق مسئله، نشان دهیم که امکان پاسخ به این مسئله با اتّکا بر رویکردی که آن را «توسعۀ منابع تأیید» مینامیم وجود دارد. مطابق این رویکرد، نظریّات میتوانند از منابع دیگری نیز تأیید دریافت کنند. مهمترین منابعی که تاکنون در این زمینه معرفی شدهاند عبارتند از: تأیید غیرمستقیم و مزّیتهای نظری. پس از ارزیابی تأیید غیرمستقیم، ما بهنفع این ادّعا استدلال خواهیم کرد که مزیّتهای نظری، بهخصوص «توان تبیینگری»، بهتر میتواند در ورای نتایج تجربی بهعنوان منبع تأیید مورد نیاز رئالیستها عمل نماید. البته بهکارگیری مزیّتهای نظری همواره با چالشهایی روبهرو بوده است، ولی ما در بخشهای پایانی مقاله نشان خواهیم داد که میتوان به این چالشها پاسخ داد.
تعیّن ناقص
توسعۀ منابع تأیید
مزیّتهای نظری
توان تبیینگری
رئالیسم علمی
2021
04
21
224
247
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_10814_23ddfadcec5af5f14a25ce3d7de2a492.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
برهان اخلاقی به روایت استفن لیمن
بهرام
علیزاده
استفن لیمن مدعی است؛ 1- در موقعیتهای واقعی شخص از قویترین دلایل برای انجام وظیفه اخلاقی برخوردار است. 2- اگر خدا و زندگی پس از مرگ نباشد، موقعیتهایی وجود خواهد داشت که اخلاقی بودن در آنها مستلزم آن است که شخص دست به فداکاریهای بزرگ بزند، به نحوی که در قیاس با آنچه میکند از فواید کمتری بهرهمند شود. و 3- در شرایط 2 شخص از قویترین دلایل برای انجام وظیفه اخلاقی برخوردار نیست. لیمن مدعی است این سه گزاره در خصوص هنجارهای اخلاقی قابل دفاعاند و بیآنکه وجود خداوند را پیشاپیش مفروض گرفته باشند، به غلبۀ خداباوری در برابر طبیعت باوری میانجامند. در این مقاله، مدعیات اصلی استدلال او ذیل دو آموزۀ دلیل و آموزۀ شرطی بررسی شده است (این تقسیمبندی از خود اوست). به نظر میرسد لیمن در دفاع از آموزۀ دلیل مشکل زیادی نداشته باشد ولی آموزۀ شرطی با نقدهایی روبروست که درستی استدلال او را به چالش میکشد..
برهان اخلاقی
دلیل اخلاقی
خداوند
زندگی پس از مرگ
کانت
لیمن
2021
04
21
248
266
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_11349_2720d33bea531526a9687d0ce3d4220f.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
بررسی مسأله صدق در معرفتشناسی دکارت
ساجده
فیروزبخت
مصطفی
شهرآیینی
مسأله صدق و نقش آن در معرفتشناسی همواره دغدغه اصلی و موضوعی چالشبرانگیز در عرصه فلسفی بوده است. اغلب مفسران و اندیشمندان تعریف صدق به مطابقت با واقع را پذیرفته و اینگونه اذعان داشتهاند که ملاک تعیین صدق و کذب امور ذهنی، تطابق با واقعیت و صرفا به حوزه تصدیقات مرتبط است؛ به این معنا که زمانی احکام ذهنی صادق هستند که با واقعیت مطابق باشند. با این حال، سخن دکارت درباره صدق اندکی متفاوت است. در فلسفه دکارت، صدق مبتنی بر دو ویژگی وضوح و تمایز و نیز، در هر دو حیطه تصوّرات و تصدیقات جاری و ساری است. در این مقاله میکوشیم تا نشان دهیم که در فلسفه دکارت، صدق، مؤلفهای است که در نتیجه سیری معرفتی و پیمایش گامهای معرفتشناسانه و نیز، پس از برخورداری از شناخت واضح و متمایز محقق میشود. از این منظر میتوان گفت که صدق در نگاه دکارت، امری درونی است نه بیرونی؛ یعنی صدق در درون سیر معرفتشناسانه و پس از حصول شرایطی ـ مانند داشتن شناخت واضح و متمایز ـ تحقق مییابد.
معرفتشناسی
کوگیتو
وضوح و تمایز
صدق و کذب
کذب مادی و کذب صوری و خطا
2021
04
21
267
283
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_12861_5e2ccccec1116bf328afb0ff873f4202.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
رشد عقل و نظام حقوقی فراگیر در اندیشه کانت
آرتمیس
قبادی
محمدرضا
شمشیری
زهره
سعادتمند
در نظام فلسفی کانت، روشنگری معطوف به آیندهای است که در آن آدمی میتواند به ذات خود یعنی به آزادی و حداکثر شکوفایی استعدادهای خود دست یابد؛ استعدادهایی که طبیعت یا همان مشیت الهی در اختیار وی نهاده است. در این نگاه، حرکت عقل در طول تاریخ معطوف به رشد آدمی در مسیر خواست طبیعت بوده است؛ خواستی که طبیعت نیز از همان مجرا به خواسته اصلیاش که همانا فرهنگ و مدنیت جوامع بشری است، دست مییابد. در این ایدة غایتمندانه، تمامیت تاریخ، تاریخِ حرکت گام به گام آدمی به سوی آزادی و عقلانیت و اخلاقیت در قالب نظامی اجتماعی- مدنی است که در آن آدمی ذات خود را در هیئت مشارکتهای مدنی، مهار جنگ و رشد آموزش و فرهنگ به نمایش میگذارد و بدینترتیب ایدة وحدت متجسم میشود. این نوشتار تلاش دارد نشان دهد چگونه کانت ایدة اصلی روسو مبنیبر ضرورت تغییر طبیعت ثانویه آدمی متناسب با خواست طبیعت را در دو نظام حقوقی- مدنی و نظام تعلیم و تربیت بهخدمت گرفته و طرح انقلابی روسو را در چارچوب نظریة رشد عقل بازخوانی کرده است.
آینده
آقایی
رشد عقل
تعلیم و تربیت
نظام حقوقی
طبیعت
کانت
2021
04
21
284
299
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_11488_93bafc7f0160f794f8afefef9f17bd04.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
هستیشناسی کرانمندی در فلسفه هایدگر و فوکو
سیدجمال
قریشی خوراسگانی
علی
کرباسیزاده اصفهانی
یوسف
شاقول
در این مقاله نقش بنیادین کرانمندی در کارهای هایدگر و فوکو بررسی میشود. استدلال میشود که کرانمندی، فهم هایدگر از هستی و تاریخ هستی و نیز فهم فوکو از مدرنیته و سپس کل تاریخ اندیشه غربی را امکانپذیر میکند. گامهایی که در این مسیر برداشته میشود ازاینقرار است: نقش بنیادین تناهی در فهم هایدگر از هستی تحلیل میشود؛ تحلیل تناهی در کارهای دوره اولیه فکری فوکو یعنی نظم اشیاء و زایش پزشکی بالینی بررسی میشود؛ تفسیر فوکو از صورتبندی تناهی در فلسفه هایدگر توضیح داده میشود؛ نقش نیستی جزئی و نیستی نسبی در مقابل نیستی مطلق در فهم دو فیلسوف از کرانمندی انسان تبیین میشود؛ مفصلاً شرح داده میشود که چگونه فردیتیافتگی، ایستادگی، حقیقت و تاریخمندی سوژه بر پایه کرانمندی و مرگ امکانپذیر میشود؛ درنهایت، چگونگی تلاقی فوکو با هایدگر در گذار از فهم شناختشناسانه تناهی و رسیدن به فهم عملی از تناهی خود و ترسیم تاریخ هستی تحلیل میشود.
هستی
کرانمندی
فردیت
ایستادگی
فوکو
هایدگر
2021
04
21
300
326
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_8913_32df193c5d14a6b48946cf37bb39787a.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
مرگ سوبژه در عصر شبکههای اجتماعی بر اساس مفهوم «واقعیت فرکتال» ژان بودریار
امیررضا
مافی شیراز
بیژن
عبدالکریمی
فلسفه مدرن همواره با دو مفهوم سوبژه و ابژه مواجه بوده و هر فیلسوفی در نظام فلسفی خود به تعریف این مفاهیم پرداخته است. دکارت به عنوان مبدع مفهوم سوبژه در شکل مدرن آن و کانت به عنوان فیلسوفی که سوبژه دکارتی را تعمیق بخشید، توانستند تلقی خود را از این دو مفهوم به مثابه اموری غیرقابل خدشه تثبیت کنند. ژان بودریار متأثر از آن، با بررسی وانمودهها در ادوار گوناگون، پس از بیان سه رده نمادین، تولید و فراواقعیت، به نحو ضمنی به تحلیل مواجهه میان سوبژه و ابژه پرداخته است. او تصویر واقعیت را به مثابه ابژهای قلمداد میکند که با پیشرفت تکنولوژی، جایگزین واقعیت ابژکتیو میشود و فراواقعیت، این جایگزینی را کتمان میکند. در قرن جاری، استیلای رسانههای تصویری باعث شد، بودریار رده دیگری را با نام فرکتال اضافه کند که محصول فراوانی تکثیر تصویر واقعیت و تهی شدن آن از معنا بوده است. در دهه گذشته و پس از درگذشت بودریار، با روی کار آمدن تکنولوژی جدیدِ گوشیهای تلفن همراه و ظهور شبکههای اجتماعی، واقعیت فرکتال، در وضع بسطیافتهای قرار گرفت که معلول تورم بیپایان تصاویر در شبکههای اجتماعی مجازی است و از فرط این تورم، فاصله میان سوبژه و ابژه به کلی از بین رفته، سوبژه معنای خود را از دست داده و شبکه جای هر واقعیتی را پر کرده است. این شرایط را که محصول تورم بیپایان تصاویر در شبکههای اجتماعی است، میتوان نظم جدیدی در بسط رده چهارم نظریه بودریار قلمداد کرد و نام واقعیت متورم را برای آن پیشنهاد داد.
سوبژه
ابژه
بودریار
فراواقعیت
واقعیت فرکتال
واقعیت متورم
2021
04
21
327
344
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_10815_b45ff43a1f76da5f651606a939a26ce1.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
کالیکلس در برابر سقراط یا زندگی کنشگرانه سیاستمدار و زندگی نگرورزانه فیلسوف
حمیدرضا
محبوبی آرانی
افلاطون در هیچیک از آثارش بجز گرگیاس عنان سخن را به منتقد گستاخ و رک و راستی همچون کالیکلس نمیسپارد که چنین با اقتدار فلسفه نگرورزانه را به باد نقد بگیرد و چالشی ژرف در برابر زندگی فلسفی سقراطی بگذارد. چنین چالشی در واقع چیز جدیدی در قرون پنجم و چهارم پیش از میلاد نبود و نقل قولهای متعدد کالیکلس از نمایشنامه مفقود آنتیوپه اوریپیدس حاکی از آگاهی افلاطون از اهمیت و عمومیت این مباحثه در جریان است. مقاله کنونی در صدد است تا با بررسی مباحثه زثوس و آمفیون در آنتیوپه و گفتار آغازین کالیکلس در گرگیاس، به ماهیت پیچیده ارتباط میان این دو مباحثه که به لحاظ زمانی و سبک نوشتاری باهمدیگر تفاوت دارند بپردازد. نتیجهای که نویسنده در این مقاله میگیرد این است که دین افلاطون به آنتیوپه اوریپیدس چیزی بیش از صرف نقل لفظ به لفظ برخی عبارات آن نمایشنامه است. نویسنده بر خلاف این نظر که افلاطون در شخصیت کالیکلس، اعم از اینکه این شخصیت وجود تاریخی داشته باشد و یا صرفاً ابداع ادبی افلاطون باشد، پارهای از وجود خودش را میدید که در غیاب هدایت سقراط شخصیت واقعی افلاطون را میساخت، معتقد است میتوان نشانههایی از این برداشت را هم یافت که کالیکلس در واقع نمودگار مقاومت افلاطون در مواجهه با آن زندگی ایدهآل و فلسفی گوشهگیرانه و به دور از سیاست و اجتماع سقراطی است. به همین دلیل نیز افلاطون تلاش میکند تا به مصالحهای از آن دست که اورپیدس میان زثوس و آمفیون برقرار میسازد، یعنی مصالحهای میان دو حد از افراط و تفریط، دست یابد
زندگی نگرورزانه
زندگی کنشگرانه
فلسفه
سیاست و اجتماع
دولت_شهر
2021
04
21
345
362
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_10903_bfeb49e8e9341d4954d9fb1146b93558.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
مفهوم فضا در پدیدارشناسی کاسیرر، هایدگر و اشمیتس
احسان
مروجی
پرویز
ضیاء شهابی
مالک
حسینی
مفهوم فضا از آغاز فلسفه و تفکر انتزاعی در یونان باستان همواره درونمایه و موضوعی بنیادین بوده و به دلیل تغییر و تحولات فرهنگیـتاریخیِ فضامندی در طول تاریخ معرفت در معرض تغییرات اساسی قرار گرفته است. در آغاز فلسفهورزی، سوالی متافیزیکی درباره سرآغاز یا علت نخستین (آرخه) همه چیزها وجود داشته که مفهوم فضا به سان مفهومی بنیادین، پاسخی برای آن به شمار میآید. خطوط اصلی مباحث فلسفی در یونان باستان که در فلسفه افلاطون و ارسطو جریان داشته، در چهارچوب هندسه اقلیدس و جهانبینی بطلمیوسی اندیشیده شده است. در دوران جدید دکارت، لایبنیتس و کانت سعی کردهاند فضا را به لحاظ مفهومی تحت تاثیر چرخش کوپرنیکی و فیزیک نیوتنی قرار دهند. سرانجام، تصاویر فضایی در پی طرح مسائل فیزیولوژیک بهواسطه هندسه نااقلیدسی و بهویژه از طریق پدیدارشناسی به چالش کشیده میشود. از اینجاست که بازشدن پای مفاهیم پدیدارشناسانه در فلسفه و رشتههای دیگر که مدار آنها بر مفهوم فضا است جالب توجه و علاقه پژوهندگان به مبانی پدیدارشناسی تواند بود. لذا وجهه همت در این مقاله شرح و بسط تحلیلیـتوصیفی رایهای سه پدیدارشناس صاحب نظر (ارنست کاسیرر، مارتین هایدگر و هرمان اشمیتس) است در باب فضا. این سه فیلسوف بنای نظریه خود را بر نقد شیوه تحصلی (پوزیتیویستی) گفتار از فضا نهادهاند. این شیوه که دکارت و نیوتن در پیش گرفته بودند در دوران اخیر به تمامیت میرسد. در این مقاله بر سر بحث از مبانی فلسفی فیلسوفان نام برده میرویم. بحث فضا را نزد هر یک از این سه فیلسوف از وجهه نظر به مفهومی کلیدی در سیستم فلسفی وی پیش میبریم. از همین روی نزد کاسیرر مفهوم فضاهای سمبلیک، نزد هایدگر مفهوم درـجهانـبودن و نزد اشمیتس مفهوم فضای بدون سطح و فضای تنانه را مدار بحث قرار میدهیم.
فضای اسطورهای
فضای ادراک حسی
درـجهانـبودن
فضای بدون سطح
فضای تنانه
2021
04
21
363
380
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_11421_25fa938942c5a846b3290d6a8defe415.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
موضوع متافیزیک: نقد رویکرد نوکانتی ناتورپ با استناد به تفسیر هاملن
هدیه
یعقوبی بجمعه
شهین
اعوانی
احسان
کریمی ترشیزی
ارسطو در متافیزیک در پی مطالعه دانشی است که از آن با نامهای حکمت، علم به موجود بما هو موجود، فلسفه اولی، و الهیات یاد کرده است. رابطه عناوین مختلف دانش متافیزیک با یکدیگر، اول بار توسط پل ناتورپ به عنوان یک تناقض صورتبندی شد که در ادبیات ارسطوشناسی به تناقض ناتورپ شهرت یافته است؛ موضوع فلسفه اولی نمیتواند هم موجود بما هو موجود (موجود به نحو کلی) و هم موجود الهی (برترین موجود) باشد. هدف این نوشتار، بررسی بنیان نوکانتی تناقض ناتورپ و نیز ارائه تفسیر اکتاو هاملن از نظریه وجود ارسطو، به عنوان تفسیری است که میتوان از آن برای سازش بین دو وجه ظاهرا متناقض متافیزیک ارسطو و در نتیجه یافتن پاسخی مناسب به این تناقض استفاده نمود. در واقع ما در پی آنیم که بدانیم چه پیشفرضهایی در پس تفسیر ناتورپ از متافیزیک ارسطو نهفته است؛ و بر این باوریم که تفسیر وجودشناختی هاملن از ارسطو به گونهای است که میتوان از آن در جهت ارائه راهکاری برای عدم مواجهه با تناقضاتی از این دست استمداد نمود.
متافیزیک ارسطو
موضوع متافیزیک
فلسفه اولی
موجود بماهو موجود
تفسیر نوکانتی ارسطو
پارادوکس ناتورپ
2021
04
21
381
398
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_12862_847915a2cbdc9a539d455b2e96d8a87e.pdf
مجله پژوهش های فلسفی
پژوهش های فلسفی
2251-7960
2251-7960
1400
15
34
شناسنامه شماره 34
2021
04
21
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_12864_338d042df0f4613a89e2ef9c642ef09f.pdf