2024-03-29T15:04:00Z
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=30
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1392
7
12
معنای دروغ مصلحتآمیز
حسین
اترک
شکی نیست که دروغگویی یک عمل غیر اخلاقی است. اما هم عقل و هم شرع دروغگویی را در برخی مواقع مانند جائی که موجب نجات جان بیگناهی میشود، جایز میداند. در عرف مردم دروغی که گفتن آن جایز است را «دروغ مصلحت آمیز» گفته میشود. اما این اصطلاح دستخوش تفسیرهای شخصی از سوی افراد است. در نتیجه، بسیاری از دروغهای غیر مجاز به لحاظ عقلی و شرعی، به خاطر تفسیری که گوینده دروغ از مصلحت در نزد خود دارد، جایز شمرده میشود. در این مقاله با بررسی موارد جواز دروغگویی از نظر عقل و شرع، تعریفی از دروغ مصلحت آمیز ارائه شده است. دروغ مصلحت آمیز یعنی دروغی که به خاطر «ضرورت» که شامل سه مورد کلی: اکراه، اضطرار (که خود شامل دفع ضرر جانی، آبرویی و مالی قابل توجه است) و دفع أفسد به فاسد در دوران امر بین دو محذور است و به خاطر اصلاح بین مردم گفتنش جایز است.
ethics
lie
advisable
white lie
necessity
2013
08
23
1
25
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_65_1957c22e1a64e0927c352b307de682d6.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1392
7
12
پدرسالاری معرفتی
جلال
پیکانی
فرامرز
تقی لو
در این مقاله مفهوم پدرسالاری از منظر اندیشه و فلسفه سیاسی مورد ایضاح قرار میگیرد و پارهای از مهمترین پرسشهای مطرح حول این مفهوم بررسی می گردد.بدین ترتیب با تمرکز بحث به حوزة معرفت شناسی، نشان داده شده است که پدرسالاری نهایتاً بر پایة یک مدعای معرفتی استوار است.از این رو با تعریف قسم خاصی از پدرسالاری تحت عنوان پدرسالاری معرفتی به بررسی شیوههای اعمال و توجیه این قسم از پدرسالاری پرداخته شده است. در نهایت از این ایده دفاع شده است که اگر پدرسالاری معرفتی بر مبنای پارهای از معیارهای مشخص، و بدون مفروض داشتن تفوق معرفتی برخی افراد نسبت به دیگران و توسط اهل فن انجام گیرد، به دلیل نتایج معرفتی ارزشمند خود میتواند مشروع باشد.
epistemic paternalism
externalism
communication channels
transcendence of epistemic power
2013
08
23
1
46
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_66_69f03808804ed6d2ec208569a8dbcc6e.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1392
7
12
تبیین مساله تکنولوژی و جایگاه آن در الهیات عقلی
معصومه
سالاری راد
منیره
فریدی خورشیدی
مسألة تکنولوژی در کنار بسیاری از مسائل دیگر از جمله مباحث مطالعات میان رشتهای هم محسوب میشود که از نیمة دوم سدة بیستم بدین سو با توجه به عاجز بودن یک شاخه از پاسخ به پرسشهای مهم به وجود آمدهاند. این مسأله ابتدا در فلسفة تکنولوژی به صورت نسبت میان فلسفه و تکنولوژی خود را عیان نمود. به این معنا که پیشتر این نکته مدنظر قرار گرفت که فیلسوفان در باب تکنولوژی چگونه و به چه طریق سخن میگویند و دیدگاه تحلیلی در مورد تکنولوژی واجد چه ویژگیهایی است. مارتین هایدگر مهمترین متفکری است که در باب تکنولوژی سخن گفته و تأمل فلسفی در باب تکنولوژی را از دیگر تأملات در این مورد جدا کرده است و همچنین نسبت میان این دو عرصه را موضوع تفکرات فلسفی خویش قرار داده است. رویکردهایی که این نسبت را پررنگ میکنند اکثراً یا آرمانشهری یا ویرانشهری هستند. یعنی یا از تکنولوژی به مثابه محوری برای رسیدن به یک جامعه ایدهآل یاد میکنند یا آن را عاملی برای اضمحلال شخصیت و هویت بشر قلمداد می نمایند. اولاً از آنجا که در پدیدارشناسی تکنولوژی، آنچه به مرحله ظهور میرسد، در پرتوی نسبت علت و معلولی آشکار میشود، خداوند در این پرتو می تواند به یک علت فاعلی صرف تقلیل یابد، دیگر جایی برای لحاظ خداوند به عنوان منشاء ذاتی تمام علل باقی نمیماند. ثانیاً بنابر تصور عرفی، تکنولوژی ابزار است و پیشرفت آن ما را به آرمانشهر هدایت میکند اما ظاهراً سر از ویرانشهر درآوردهایم. ویرانشهری که انسان در آن در برابر خداوند قد علم نموده و محور همه چیز دانسته میشود و ثالثاً الهیات عقلی با تکنولوژی به عنوان یک پروسه که از درون آن، مفهوم جهانی شدن بیرون میآید، تعامل و سازگاری دارد.
2013
08
23
1
76
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_67_41eef47443ff4cada33673173a236ecf.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1392
7
12
نسبیت در تلقّیهای دینی ویتگنشتاین
محسن
طلایی ماهانی
بدون شک ویتگنشتاین در اندیشة متفکران و فیلسوفان دینشناس در قرن بیستم تأثیر مهمی گذاشته است و لذا تفاسیر، تحلیلها و دیدگاههای متعددی با تکیه بر آثار او به یادگار مانده است. آن چه در این نوشتار دنبال میکنیم، صرفاً تمرکز بر تفسیرهای دیدگاههای ویتگنشتاین در بحث او از مقولة دین و دینباوری است. مهمترین مشکل پیروان و مفسران ویتگنشتاین در این موضوع فرورفتن در ورطة نسبیت مطلق است. برخی از این دیدگاهها از جمله نظرات فیلیپس و بَرِت را مطرح کرده و در نهایت به تفسیر و نقد آنها پرداختهایم. این مقاله نشان میدهد که اگرچه تفکیک مقوله دینباوری از سایر حوزههای معرفتی از جهاتی میتواند راهگشا و مفید باشد اما مشکل نسبیت همچنان پابرجاست.
Wittgenstein
Religious belief
relativism
2013
08
23
1
97
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_68_80cf8c76605983cd46417aed82ecacf1.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1392
7
12
نسبت الهیات فیزیکی به الهیات اخلاقی در اندیشه کانت
رضا
ماحوزی
هرچند کانت در نقد عقل محض، مغالطات برخاسته از الهیات نظری را خاطر نشان ساخته است ولی از این میان، برهان فیزیکی- خداشناختی (غایت شناختی) را ارزشمند دانسته است. وی در نقد عقل عملی، صورت صحیح خداشناسی را در قالب الهیات اخلاقی عرضه نموده و برخی از مبانی نظری آنرا در نقد قوه حکم تبیین کرده است. در اثر اخیر، با تقریری جدید از برهان فیزیکی- غایت شناختی بهمدد قوه حکم تأملی، تصویری فینفسه (نومنال) از جهان بهمثابه غایتمند عرضه گردیده و خداوند بهعنوان طراح ذیشعور این جهان معرفی شده است. کانت این تصویر و الهیات برخاسته از آن را لازمه الهیات اخلاقی دانسته و آنرا- بهویژه در هماهنگ نمودن فضیلت و سعادت بهعنوان مؤلفههای خیر اعلا- همچون تمهیدی بر این الهیات درنظر گرفته است. ازسوی دیگر، الهیات اخلاقی نیز ایدههای عقلی طرح شده در الهیات فیزیکی- غایت شناختی را عینیت بخشده و به تثبیت آنها کمک میکند. این نوشتار درصدد است ضمن تشریح این دو الهیات در اندیشه کانت، نسبت متقابل آنها را بیان نماید.
Physico- teleological theology
moral theology
virtue
Happiness
Highest good
2013
08
23
1
122
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_69_9ee50ec4152a7c94a2f85d26b5b7f2d4.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1392
7
12
جایگاه اخلاق در اندیشه هایدگر و جایگاه هایدگر در فلسفه اخلاق
محمد جواد
موحدی
غلامحسین
توکلی
هایدگر در مورد اخلاق بسیار کم مینویسد و خود نیز بیان میکند که پرسشهای اخلاقی در مباحث او جایی ندارند. بنابراین، جایگاه اخلاق در اندیشة او بسیار مبهم و ناآشکار است و این خود سبب شده است تا تفاسیر متفاوتی راجع به دیدگاه اخلاقی او شود. با این حال، میتوان مباحثی را در آثار او یافت که جدای از اینکه به هستیشناسی و مسئله وجود میپردازند، جنبة ارزشگذارانه نیز داشته باشند، مانند بحث از اصالت و بودن- با. از سوی دیگر، مسلماً هایدگر در اخلاق، جایگاهی چون جایگاه کانت، ندارد؛ امّا، میتوان سهمی هرچند اندک برای او در فلسفه اخلاق قائل شد. این مقاله بر آنست تا به دو پرسش اساسی راجع به اندیشه هایدگر پاسخ دهد: نخست اینکه اخلاق چه سهمی در اندیشة هایدگر دارد؟ و سپس بر مبنای پاسخی که به این پرسش داده میشود، این پرسش را بررسی میکنیم که هایدگر در فلسفه اخلاق چه جایگاهی دارد و آیا او را میتوان در فلسفة اخلاق شریک کرد؟
Ontology
ethics
Authenticity
Inauthenticity
Being-With
2013
08
23
1
138
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_70_1e532cc1930ef4d9e537a3cf81c2692d.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1392
7
12
نوروفلسفه از آغاز تا به امروز
محمد مهدی
میرلو
محمد علی
نظری
سمیه
اسدزاده
بیش از 30 سال پیش، اصطلاح نوروفلسفه برای توصیف حوزهی جدید و نوظهور پژوهشهای میانرشتهای ابداع شد. این اصطلاح با انتشار کتاب نوروفلسفه (1986) توسط پاتریشیا چرچلند وارد بحثهای فلسفی شد که هدف آن معرفی نوروساینس به فیلسوفان و معرفی فلسفه به نوروساینتیستها و با تأکید بیشتر بر مورد اول بود. نوروفلسفه تمایل خاصی برای کسانی که اعتقاد به فیزیکنگری دارند ایجاد میکند؛ چنانکه برای مثال این شاخه از علم به خوبی توانسته است شکاف بین آگاهی و پدیدههای فیزیکی را پر کند. این اصطلاح منعکسکنندة تحولات بالقوة انقلابی است که در آن نظریههای مطرح در مورد ذهن با نتایج حاصل از نوروساینس درباره سازماندهی مغز ترکیب میشوند. هدف این حوزه ایجاد همکاری بین نوروساینس، روانشناسی، ژنتیک، زیستشناسی تکاملی و فلسفه است که منجر به درک بهتر ذهن انسان میشود.
Neurophilosophy
philosophy
Neuroscience
Cognitive sciences
2013
08
23
1
158
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_71_3a66ef36ae49c1e2858edc0a26564353.pdf