2024-03-29T14:38:39Z
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=486
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1388
3
214
محدودیتهای روششناختی برنامة پژوهشی پوپر دربارة «جامعة باز»
علیرضا
اسمعیل زاد
کارل پوپر، به دلیل مواضعاش راجع به فلسفه و روش علم، و نیز به خاطر جهتگیریهایش در اندیشة سیاسی، جایگاهی را در تاریخ اندیشههای سدة بیستم کسب کرده است. سهم پوپر در فلسفة علم، عمدتاً به نقد و تخطئة استقراگرایی و دفاع از ابطالگرایی مربوط میشود و سهم اصلی او در اندیشة سیاسی به دفاعی که از جامعة باز انجام داده برمیگردد. هم در روش علم و هم در اندیشة سیاسی تأکید او بر "خردباوری انتقادی" است. علم و روش آن الهامبخش مهمی برای کل فلسفه پوپر بوده است. اما دیدگاه او در فلسفه و روش علم با انتقاداتی روبرو شده است. اگر بپذیریم که فلسفة سیاسی پوپر در حدود امکانات روششناسی او شکل گرفته است، آنگاه برای پرداختن به ناکارآمدیهای برنامة پژوهشی او در خصوص جامعة باز باید بعضی محدودیتهای روششناسی وی مورد بررسی قرار گیرد.
مقالة حاضر این ادعا را پیش میکشد که برنامة پژوهشی پوپر در خصوص جامعة باز در حدود امکانات روششناسی او شکل گرفته و با کاستیها و محدودیتهایی مواجه است. این مقاله با نگاهی انتقادی سعی میکند محدودیتهای برنامة پژوهشی و نیز برخی جزمیتهای "جامعة باز" پوپر را نشان دهد. به نظر میرسد برنامة پژوهشی پوپر راجع به جامعة باز، در برابر پرسش از تکثرگرایی بنیادی- که اساس معرفتی جامعة باز است- آسیبپذیر مینماید.
Open society. Popper. Critical rationalism. Philosophy of science. Methodology. Political thought
2010
02
20
1
28
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2823_b7ab6c3cc33f82e2ed70c7c30580bba5.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1388
3
214
دفاع لویناس از سوبژکتیویتة دکارتی
محمد
اصغری
این مقاله به بررسی دفاع لویناس از سوبژکتیویة دکارتی میپردازد. لویناس اساس فلسفة خود را بر «کوژیتوی» (cogito) دکارتی بنا میکند و در این کار تحت تأثیر هوسرل است. وی همانند دکارت از کاوش در محتوای کوژیتو به تصور نامتناهی یا خدا میرسد و آن را در قالب مفاهیمی مثل «دیگری» (other) بیان میکند. امّا برخلاف دکارت خدا را در قالب اخلاق نه متافیزیک میگنجاند و در توصیف این امر نیز با دکارت اختلاف نظر دارد. در اینجا کوشیدهایم بر اساس دو مقولة کوژیتو و خدا بهمثابة تصور نامتناهی(Infinite idea of )، دکارتی بودن لویناس را بیان کنیم.
Cogito
Descartes
Idea of Infinity
Other
Totality and Levinas
2010
02
20
29
47
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2824_6b78da165914a23cc2a141dd8d77d92e.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1388
3
214
نسبت فلسفة کانت با فلسفة لایبنیتس
اسماعیل
سعادتی خمسه
کانت در فلسفة خود رویکردی انتقادی به تعالیم و نظریههای لایبنیتس اتخاذ کرده است. تلقی کانت از هماهنگی پیشینبنیاد، شهود، و احکام تألیفی و تحلیلی، متفاوت از تعریف و تلقی لایبنیتس است. فلسفة نقدی معنای جدیدی به این مفاهیم میدهد و بر بیسابقه بودن تقسیم احکام به تألیفی و تحلیلی تأکید میورزد. کانت در نقد عقل محض علاوه بر پاسخگویی به شکاکیت هیوم، با جزمگرایی فلسفة لایبنیتس نیز به مقابله برمیخیزد. از اینرو میتوان فلسفة نقدی را، صرف نظر از داوری دربارة قوّت و انسجام آن، فلسفهای اصیل و بدیع به شمار آورد که فلسفة غربی را به مسیر تازهای سوق میدهد.
Dogmatism
Intuition
intuitional knowledge
pre-established armony
monad
analytic and synthetic judgements
2010
02
20
49
70
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2825_59931697f714d6acaef76ed1752b0e65.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1388
3
214
بررسی دو دلیل در مورد عدم فراگیری اصل علیت
اصغر
عین اله زاده صمدی
نیافتن شاهد تجربی و انجام آزمایشهای مشابه، دو دلیلی است(1) که برخی از دانشمندان علوم تجربی بر فراگیر نبودن اصل علیت در محدودة اتم آوردهاند.
این دو دلیل در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد و نشان داده میشود که در صورت توجیه (= کنار گذاشتن) اصل علیت یا قواعد عقلی برای حل معضلی که با آن مواجه شدهایم، (یعنی از طرفی بنا بر قواعد عقلی اصل علیت را بر محدودة اتم حاکم میدانیم و از طرف دیگر شاهد تجربی بر رابطة علّی در این محدوده نیافتیم) روند تحقیقات متوقف خواهد شد. در صورتی که توجیه (= کنار گذاشتن، تعدیل کردن) سایر موارد این چنین نخواهد بود.
Uniformity of nature
lack of experimental evidence
Principle of the causation
Rational rules
Scientific inquiry
The similar examinations
Atomic limit
2010
02
20
71
87
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2826_463548a6aa7018e08f385bee5b391ee3.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1388
3
214
امر سوم در احکام تألیفی پیشینی در فلسفة کانت
رضا
ماحوزی
کانت معتقد است در احکام تألیفی، به امر سوم یا واسطهای نیاز است تا محمولی که بیرون از مفهوم موضوع است و بهعبارت دیگر، مندرج در مفهوم موضوع نیست، به نحو مرتبط و ضروری به موضوع حمل کنیم. این مسأله در مورد احکام تألیفی پیشینی به صورت معمایی ظهور میکند؛ زیرا این احکام، فاقد هرگونه محتوای تجربی بوده و بنابراین برخلاف احکام تألیفی پسینی، نمیتوان برای آنها ازشهودهای تجربی به عنوان امر سوم سود جست. از همینرو، لازم است این امرسوم، کاملاً پیشینی و محض باشد تا امکان ساخته شدن و معناداری احکام تألیفی پیشینی را میسر سازد. این واسطة پیشینی در این احکام، شهود محضِ زمان است که کارکردی دو سویه دارد. به این نحو که حین فعالیت قوة خیال در وحدتدهی به کثرات حسی و تألیف مفهومها و شهودها به مدد زمان، هم تجربة عینی ساخته میشود و هم احکام تألیفی پیشینی، که ناظر به مفاهیم محض فاهمه هستند و همچون قواعد و اصول بهکارگیری آنها عمل میکنند، ساخته شده و به عبارت دیگر، متعیّن میشوند. تبیین این مسأله و معرفی این واسطة پیشینی، هدفی است که این نوشتار درصدد بیان آن است.
Synthetic judgment
synthetic judgment a priori
synthetic judgment posteriori
Intuition
Subject
predicate
concept
third thing
senses
imagination
understanding
2010
02
20
89
104
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2827_84897ba8b688653b6cfa5a5e8f0913c4.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1388
3
214
شرطی اتفاقی در منطق جدید
اسداله
فلاحی
شرطی اتفاقی، در آثار مربوط به منطق تطبیقی، تحلیلهای گوناگون و اغلب ناسازگار را دامن زده است. در آثار معاصران، دو رویکرد به بحث شرطی اتفاقی وجود دارد: رویکرد موجهاتی و رویکرد جدول ارزشی. در رویکرد نخست، فرمولهای منطق موجهات جدید، شامل اداتهای ضرورت و امکان، در تحلیل شرطیهای اتفاقی به کار رفته است. در رویکرد دوم، از جداول ارزش برای بررسی مسئله استفاده کردهاند. در این مقاله، علاوه بر بیان و نقد نظریات موجود، به صورتبندی و تحلیل جدیدی از موضوعات مورد مناقشه در هر دو زمینه دست یافتهایم.
conditional
cogent
Contingent
Ancient Logic
modern logic
Modal Logic
Truth-tables
2010
02
20
105
133
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2828_ff01fd4104b413ae954653feb30ef1e2.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1388
3
214
نظریة انتقادی فرانکفورت و نقد فرهنگ جدید
علی اصغر
مصلح
لیلا
گل یار
موضوع فرهنگ همواره مورد توجه متفکران زیادی بوده و گروهی از این افراد را متوجه نقد اوضاع جامعه کرده است. "صنعت فرهنگسازی" اصطلاحی است که از سوی تعدادی از اعضاء مؤسّسة پژوهش اجتماعی فرانکفورت، در خصوص نقد فرهنگ سرمایهداری آن زمان، وضع شد. این مؤسسه در سال 1923، بهطور رسمی آغاز به کار کرد و از برجستهترین اعضای آن میتوان هورکهایمر(M. Horkheimer) (1895 -1973)، آدورنو (T. W. Adorno) (1903 - 1969) و مارکوزه (H . Marcuse) (1898 -1979) را نام برد. آنها معتقد بودند که نظام حاکم به کمک ابزارهایی مانند رسانه، موسیقی، ورزش یا طالعبینی که از مهمترین ارکان "صنعت فرهنگسازی" هستند، سعی دارد تا مردم را به تودههایی منفعل در برابر سیاستهای حاکم تبدیل کند، بهگونهای که امکان هرگونه تفکر انتقادی در جامعه سلب شود. از طرف دیگر نظام سرمایهداری به کمک "صنعت فرهنگسازی"، سعی دارد تا محصولات فرهنگی و هنری را در حد یک کالا تنزل دهد تا صرفاً برای توزیع و کسب سرمایه تولید شوند. این صنعت به کمک تبلیغات قوی و گسترده، مردم را وادار به خرید محصولاتی میکند که شاید هیچ نیازی به آن نداشته باشند و نتیجه این کار سرازیر شدن سرمایه به سمت صاحبان آن است.
این متفکران علاوه بر مقولة فرهنگ، به موضوعاتی چون "نظام سرمایهداری"، "خرد ابزاری" و "فلسفة تحصّلی" نیز نگاه منتقدانه داشتند و در این خصوص نظریهپردازی کردهاند. البته انتقادات مهمی به این افراد وارد است که به نوع عملکرد آنان بازمیگردد. نظریة انتقادی مستلزم کنش انقلابی است، درحالی که هیچیک از این افراد، به جز مارکوزه، نه تنها در هیچ جنبش سیاسی شرکت نکردند، بلکه حمایتی نیز از آن به عمل نیاوردند. انتقاد دیگر این است که مکتب فرانکفورت با اندیشة بازنگری در اصول مارکسیسم و برطرف کردن اشتباهات آن شکل گرفت که این امر مستلزم توجهی دقیق به مدارک تاریخی و اقتصادی مربوط به ساختار صور عمدة جامعه است؛ اما این متفکران هیچگونه اقدام جدّی در این زمینه به عمل نیاوردند.
Culture
Culture Industry
Critic
Capitalism
Mass
Frankfurt School
2010
02
20
135
148
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2829_a3355a63626b0c6f4575f4c9d77c86a4.pdf