2024-03-28T17:35:48Z
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=501
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1387
2
203
توجیه نظریة پیدایی عالم در ترازوی نقد:
(مدل سینایی، مدل اشراقی)
زهره
توازیانی
سحر
کاوندی
مقالهای که در پیش روی دارید در پی تبیین دو مدل از مدلهایی است که نظام پیدایی عالم را به تصویر میکشند. در حوزة تفکر اسلامی، الگوهای سینایی و اشراقی، نسبت به دیگر الگوهای شده، معروفتر و درخور توجه بیشتری هستند.
گرچه اصل مسألة ارتباط خدا با عالم، خصوصاً درباب پیدایش آن (و نه صرفاً تدبیر آن)، پس از مسألة خدا، مهمترین مسألة فلسفی، به خصوص برای فیلسوفان متأله تلقی میشود، اما نویسندگان این مقاله درصددند تا نشان دهند که اتفاقاً ناکامی فیلسوفان در این مسأله بیش از هر مسألة دیگری است و برای اثبات فرض خود به اندیشة دو فیلسوف بزرگ مسلمان (ابنسینا و شیخ اشراق) که تلاشهایی جدی برای ارائة مدلی نظاممند از خلقت نمودهاند، تمسک جستهاند. در نهایت پس از تحلیل محتوایی و در حد ظرفیت یک مقاله، برخی از نقدهایی که ممکن است آراء این بزرگان را آسیبپذیر نماید، مطرح کرده و امر داوری را به خوانندگان واگذار نمودهاند.
God
Universe
occurrence (appearance)
Wisdom
light
illumination (ishraq)
issuance (sodor)
2008
08
22
1
29
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2917_dd911b4ceb72ec54a17306c4226a69aa.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1387
2
203
حقیقت مضاعف
غلامحسین
توکلی
حقیقت مضاعف را که در فرهنگ مسیحی از باری منفی برخوردار است به ابنرشد و پیروانش نسبت دادهاند. گفته شده که آنان باور داشتهاند قضایای دینی و قضایای فلسفی در عین ناسازگاری میتوانند هر دو صادق و در عین تعارض، هر دو از حقیقت بهرهمند باشند. بخش اولِ مقاله توصیفی است و چون به فارسی در این باره چیز چندانی وجود ندارد به ناچار در ابتدا تاریخچه مسئله مرور شده و نظرات برجستهترینِ ابنرشدیان را، چه مسیحی و چه یهودی، در این عرصه خواهیم کاوید. در نیمه دوم به بررسی معانی مختلفی که تعبیر حقیقت مضاعف میتواند داشت خواهیم پرداخت و در بخش پایانی صحت یا عدم صحت انتساب این تئوری به ابنرشدیان را در هر یک از این معانی محتمل بررسی قرار خواهیم کرد.
double truth
philosophical truth
religious facts
contradiction
2008
08
22
31
60
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2919_f60f70a2eda3df2ce76d6466bc0999db.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1387
2
203
افلاطون و تفکیک مثال زیبایی از مفهوم کلی زیبایی در مهمانی
سید مجید
صدرمجلس
از نگاه فیلسوفان و مفسران آثار افلاطون، مُثل اموری کلی است که معرفت ما از آنها به صورت تعریفهای عام عرضه میگردد. در رأس آن فیلسوفان، ارسطو جای دارد. وی درآثار خویش، مُثل افلاطونی را تحت نام کلیات معرفی و نقد مینماید.
این نوشته میکوشد تا با نقل سخنان افلاطون در محاورة مهمانی، به نوعی بازنگری و بازنمایی از متن افلاطون دست یازد. این بازخوانی اساساً بیشتر از آنکه تفسیر باشد، از نو دیدنِ آن چیزی است که شاید خوب دید نشده است. ضمن بحث نشان داده میشود که افلاطون طی سلوک زیباییشناسی، مرحلة درک تدریجی زیبایی مشترک و کلی را از مرحلة مشاهدة ناگهانی مثال زیبایی تفکیک مینماید. و از آنجا که به زعم افلاطون هر نوع از شناخت، متعلق خاص خود را دارد، نتیجه قرائت تازهای است از سنتی کهن: افلاطون مثال زیبایی را از مفهوم کلی زیبایی جدا میکند و بدین ترتیب، مثال زیبایی غیر از مفهوم کلی زیبایی است.
Plato
Aristotle
Copied beauties
the Universal concept of beauty
the Idea of Beauty
2008
08
22
61
83
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2923_0bc4388f6d8266611e8e370763872002.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1387
2
203
تاریخ فلسفه و جایگاه آن در آثار صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
عزیز
علیزاده سالطه
آگاهی از تاریخ در علوم به طور عام، و در فلسفه به طور خاص، امری ضروری به نظر میرسد. زیرا با نگاه تاریخی به مباحث فلسفی نه تنها تکوین و سیر تطور آنها روشن شده و راه برای پیمودن ادامه مسیر همواره میگردد؛ بلکه قسمت عمدة فلسفه همان تاریخ آن است و این امر، برخلاف فلاسفة مغرب زمین، در بین مسلمانان اندکی مورد غفلت قرار گرفته است و به نظر میرسد یکی از دلایل آن طرز تلقیای است که حکمای مسلمان از فلسفه دارند.
در این مقاله سعی کردهایم با روش اسناد و تحلیل میزان توجه دو فیلسوف مسلمان یعنی صدرالمتألهین و علامه طباطبایی را به مباحث تاریخی فلسفه نشان داده و بیان کنیم که عقیده به حکمت نبوی، تأثیر خود را در نحوة مواجهه این دو فیلسوف با مباحث تاریخی نشان داده است؛ به طوری که علی رغم توجه صدرالمتألهین به آراء گذشتگان خود و بررسیی عمیق آن مباحث، در طرح و انتساب آراء به اشخاص و مکتبهای مختلف، گاهی مصاب نبوده است و در این میان علامه طباطبایی بیش از وی در معرض نقد قرار دارد.
Sadrulmotaalehin
Allamah Tabatabai
history of philosophy
prophetic wisdom
2008
08
22
85
102
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2924_fb6c6bac2c2060a05e52a444a8d2a707.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1387
2
203
ارسطو و بنیادگذاری تبیین علمی
مهدی
قوام صفری
کشف تبیین فوسیکوس در برابر تبیین لوگیکوس، و شرح و بیان تبیین فوسیکوس بر پایة جستجوی پاسخهای متناسبِ انواع چهارگانة «چرا» در باب هر امر طبیعی و صنعتی، ارسطو را قادر ساخت تبیین تا علمی را بنیاد گذارد و ویژگیهای بنیادی آن را آشکار سازد. این مقاله کوششی است برای بازسازی مسیری که سرانجام به این توانایی منتهی شد. بندهای پایانی مقاله نشان خواهد داد که همة دیدگاههای جدید در باب تبیین علمی، که عموماً در دو نگرش کلیِ «قیاسی- قانونشناختی» و «استقرایی- آماری» دستهبندی میشوند، به گونهای از تعلیمات ارسطو بر میآیند.
Physics explanations
Logicos explanation
The question of The question of "why"
from
Agent "Is?"
2008
08
22
103
134
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2931_009a6c2c7c557486bddad2e0f740a256.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1387
2
203
نسبت فضیلت با سعادت در نظام اخلاقی افلاطون
یوسف
نوظهور
داود
سیروس
مکاتب اخلاقی کلاسیک، به ویژه نظام اخلاقی افلاطون، با مشخصة «سعادتگرایی» شناخته میشوند. آموزة بنیادین «سعادتگرایی» این است که مطلوب نهایی انسان، نیل به سعادت است و همة فعالیتهای آدمی در پرتو این هدف والا، ارج وقرب پیدا میکنند. معمولاً گفته میشود که فضیلت اخلاقی، راه رسیدن به سعادت را هموار میکند؛ اما نسبت میان این دو نیازمند بررسی دقیقتری است.
در این مقاله، دو مدل برای ترسیم نسبت فضیلت و سعادت از منظر افلاطون ارائه شده است. بر اساس مدل یکسانانگاری، فضیلت و سعادت بر یکدیگر منطبق بوده و عین هم تلقی میشوند. در حالیکه بر اساس فرضیة کفایت، فضیلت وسعادت دو عنصر جدا از هم هستند که کسب یکی(فضیلت) مقدمة دستیابی به دیگری (سعادت) است. در آثار افلاطون، مویداتی برای هر دو فرضیة فوق یافت میشود، ولی هیچکدام از آنها، به تنهایی، قادر به تبیین نگرش وی نسبت به این مسئله نیستند. برای فهم موضع افلاطون در این خصوص، میبایست به تلفیقی از این دو مدل، دست یافت.
virtue
Soul
Happiness
good
justice
knowledge
2008
08
22
135
159
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2932_98d67f6e8325093cc41d3f09f72fd783.pdf
Journal of Philosophical Investigations
JPI
2251-7960
2251-7960
1387
2
203
روش پرسش و پاسخ به عنوان یک اصل نیک اندیشی (حسن نظر) در هرمنوتیک گادامر
دیوید
وسی
اصول نیکاندیشی (یا حسن نظر) وجوه محوری هر نظریة قابل قبولِ تفسیر است. این مقاله در صدد توضیح این مسأله است که چگونه حقیقت یک متن، بدون اینکه شخص دیدگاههای انتقادی خود را در جریان تفسیر رها کند، آشکار میشود. به این امر میپردازم که بحث گادامر پیرامون "منطق پرسش و پاسخ"، آنگاه که برای تفسیر متون به کار رود، به منزلة اصل نیکاندیشی عمل میکند تا تعادل درستی میان افراط و تفریط در ردّ و قبولِ سخن ایجاد کند.
Hans-Georg Gadamer
Principle of charity
interpretation
rationality
David Vessey
Donald Davidson
2008
08
22
1
14
https://philosophy.tabrizu.ac.ir/article_2933_b8a72ff2367738f14542aa9da529611b.pdf