علیرضا نصیرزاده بکرآباد؛ محمد اصغری
چکیده
این مقاله بر آن است تا وحدت مورد نظر هگل، «وحدتِ اینهمانی و ایننهآنی» (The Unity of Identity and Difference) یا «وحدتِ ویژگیهای ظاهراً متضاد در یک کلِ منسجمِ واحد» را در راستای مسألۀ اصلی فلسفۀ هگل ...
بیشتر
این مقاله بر آن است تا وحدت مورد نظر هگل، «وحدتِ اینهمانی و ایننهآنی» (The Unity of Identity and Difference) یا «وحدتِ ویژگیهای ظاهراً متضاد در یک کلِ منسجمِ واحد» را در راستای مسألۀ اصلی فلسفۀ هگل یعنی غلبه بر دوپارهگیها یا ثنویتها، بعنوان راهحل و راهکار فلسفۀ وی، بررسی و تشریح کند. هدف و غایت فلسفه هگل، وحدت (Einheit/Unity)، ایدهآل است. به نظر هگل کل فلسفه، چیزی جز مطالعۀ تعریف وحدت و تحقق آن در جامعه نیست؛ از اینرو همواره ردپای جستجوی وحدت در کل نظام فلسفی او و در دورههای مختلف زندگی فکریاش آشکار است؛ از وحدت زیبای هنری در یونان تا وحدت مورد نظرش که وحدتی عقلی، نظرورزانه، فلسفی، مطلق و باواسطه است؛ وحدتی که بجای حذف دیگری یا جذب آن، با قبول و به رسمیت شناختن دیگری در یک کلیت منسجم واحد به حفظ و رفع تکثرات و تفاوتها تلاش میکند. وحدتی که در آن، تفاوتها و دوگانگیها از بین نمیروند؛ بلکه بعنوان مؤلفههای ضروری و اجتنابناپذیر حفظ میشوند؛ وحدتی که نه حاصل شهودِ بیواسطه بلکه محصول و نتیجۀ گذر از مراحل وگذرگاههای مختلف و یک امر بینالاذهانی است. برای هگل، نه اتمیسم و فردگراییهای افراطی در جهان مدرن -که گسیختگی به بار میآورد- مطلوب است نه وحدتگراییهای صرفِ عارفانه و انتزاعی که همه تفاوتها را در دیگ ذوب، محو و نابود میکند، وحدت و کلیتی مطلوب هگل است که در آن همۀ تمایزات و تفاوتها حفظ میشوند.