سید حسام حسینی؛ اکبر رهنما؛ مهدی سبحانی نژاد
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف تبیین الگوی نظری مشاوره فلسفی در تعلیم و تربیت بر مبنای خردورزی و دیالوگ سقراطی صورت گرفت.روش پژوهش: نوع پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کیفی میباشد و جهت تبیین هدف ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف تبیین الگوی نظری مشاوره فلسفی در تعلیم و تربیت بر مبنای خردورزی و دیالوگ سقراطی صورت گرفت.روش پژوهش: نوع پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کیفی میباشد و جهت تبیین هدف و دستیابی به پاسخ سؤالات از روش تحلیل مفهومی و از نوع تفسیری بهره گرفته شد. به منظور جمعآوری دادههای پژوهش از آثار دسته اول و پژوهشهای صورت گرفته در خصوص عنوان پژوهش، شامل دیالوگهای افلاطون، پایاننامهها، مقالات، آثار و نوشتهها و روایتهای تاریخی مرتبط با موضوع تحقیق استفاده گردید. بدین منظور نمونههای در دسترس و مناسب از منابع مرتبط با موضوع پژوهش به صورت هدفمند انتخاب و برای ثبت دادهها از فرم فیش برداری استفاده شد و دادههای بدست آمده در طول تحقیق به صورت مستمر تحلیل و تفسیر گردید.یافتهها: براساس یافتههای پژوهش، ابعاد اصیل هویت انسانی به واسطه سلطه هویتهای کاذب برخاسته از جهانبینیهای غیر اصیل در حاشیه قرار گرفته و بخش قابل توجّهی از نگرانیها و تعارضات درونی وی با این تعارضات گره خورده است. و رویکرد مشاوره فلسفی بر مبنای خردورزی و دیالوگ سقراطی با این پیش فرض که این تعارضات دارای ریشهای درونی شامل ناآگاهی و نیروی برتر اقناع جهانبینیهای سطحی است و با تکیه بر این مهم که انسان اراده ذاتی به خیر دارد، در تلاش است تا با خودشناسی و کشف فلسفه خود بنیاد زندگی بر اساس دیالوگی درونی بر این تعارضات غلبه یابد.نتیجهگیری: نتایج نشان داد که الگوی مطلوب برخاسته از این رویکرد فرایندی سه مرحلهای مشتمل بر کشف هویتهای کاذب، به چالش کشیدن و زیر سؤال بردن این هویتها و حرکت به سوی یک جهانبینی نوین است.