سیدجواد میری؛ حسین روحانی
چکیده
مارتین هایدگر یکی از شاخصترین متفکران قرن بیستم است که نقدهای بنیادینی را متوجه سوبژکتیویسم مترتب بر جهان مدرن کرده است. هایدگر تاریخ 2500 ساله غرب را بهمثابه تجلیگاه عقلانیت متافیزیکی به مهمیز نقد ...
بیشتر
مارتین هایدگر یکی از شاخصترین متفکران قرن بیستم است که نقدهای بنیادینی را متوجه سوبژکتیویسم مترتب بر جهان مدرن کرده است. هایدگر تاریخ 2500 ساله غرب را بهمثابه تجلیگاه عقلانیت متافیزیکی به مهمیز نقد میکشد و در برابر تفکر محاسبهای دکارتی و کانتی، تفکر ژرفانگر مبتنی بر متافیزیک وصال را مطرح میکند. هایدگر بر این باور است که با ظهور و بروز دکارت بهعنوان مبدع پارادایم مدرنیته، سوبژکتیویسم در جهان سایه میگستراند و یکی از نتایج و تبعات گریزناپذیر تفوق سوبژکتیویسم، سیطره عقلانیت تکنولوژیک بر جهان است. از نظر هایدگر، تکنولوژی یک ابزار صرف نیست؛ بلکه نوعی انکشاف و شیوه تفکر خاصی است که منطق متصرفانه و حسابگرانه خود را بر همهچیز و همهکس تحمیل میکند. بهعبارتیدیگر، در پارادایم معرفت بنیاد مدرن، هستی بهصورت تکنولوژیک آشکار میشود که نوع خاصی از عقلانیت را به وجود آورده که تحت عنوان عقلانیت تکنولوژیک از آن یاد میشود. مفروض این مقاله بر این نکته استوار است که اگرچه علی شریعتی نیز بهمثابه متفکری که منتقد جهان مدرن است، علمگرایی و ماشینیسم را نقد میکند ولی واقعیت این است که نقد شریعتی از تکنولوژی و ماشینیسم، بیشتر سویه و صبغه سیاسی و جامعهشناختی دارد و شریعتی هرگز همچون هایدگر قادر به نقد فلسفی، حکمی و هستیشناسانه سوبژکتیویسم و عقلانیت تکنولوژیک مترتب بر جهان مدرن نیست.