مریم اکبری؛ رضا بهبهانی؛ هما ایرانی بهبهانی
چکیده
توجه بیش از حد به قدرت لایزال استدال و بیتوجهی به فضاهای نهفته ذهنی، بحرانهای ناشی از گسست بین انسان معاصر و محیط مصنوع را ایجاد نموده است. بر این اساس بازشناسی ریشههای پیوستگی ذهن و عین در عرصههای ...
بیشتر
توجه بیش از حد به قدرت لایزال استدال و بیتوجهی به فضاهای نهفته ذهنی، بحرانهای ناشی از گسست بین انسان معاصر و محیط مصنوع را ایجاد نموده است. بر این اساس بازشناسی ریشههای پیوستگی ذهن و عین در عرصههای معماری گذشته اهمیت مییابد. این پژوهش با هدف شناخت عرصۀ عرفانی در معماری درونگرای ایرانی به مکاشفۀ عرصۀ دیگری در فراسوی آیینه وجود میپردازد. بدین منظور مبانی نظری پژوهش به صورت خاص بر جایگاه پدیدار آیینه در فلسفۀ اشراق و نقش آن در معماری درونگرای ایرانی تاکید دارد. پرسش اصلی پژوهش به چگونگی پدیدار شدن ماهیت فضا در معماری میپردازد. روش کیفی این پژوهش شناخت شناسی مبتنی بر دیدگاه فلسفی تفسیرگرایانه بوده که با بهرهگیری از راهبرد استدلال منطقی در پی شناخت واقعیت درونی فضا-مکان است. نتایج این پژوهش بیان میکند که انکشاف وجه دیگر چیزها و بازشناسی عرصه فراسوی آیینه با گذار از شیوههای نگاه درون و برون در عرصههای معماری درونگرای ایران میسر میشود. در این گذار «رویارویی ذهن و عین»، منجر به «دگرگونی معنوی و درونی فرد» شده و به «عرصۀ دیگری به نام دنیای عرفان» موجودیت میبخشد. بر این اساس سلسله مراتب حضور در فضای معماری درونگرا با فلسفۀ سهروردی انطباق یافته و فرد با گذار از هفت مرحلۀ؛ محنت جدایی از برون، وصال به درون، بیداری، حیرت، فنا و غوطه وری در عمق هزارتو، بازگشت و انکشاف یک پدیدار آیینه، به عرصۀ دیگر وجود هدایت میشود. در نهایتِ این مسیر، عرصۀ عرفان در فضاهای درونی معماری پدیدار خواهد شد.