فیروزه شیبانی رضوانی؛ مریم بختیاریان
چکیده
این مقاله به صورت کیفی کاربرد تصویرگری در کتاب کودک را به عنوان میانجی دریافت عقلی و تفکر انتقادی معرفی میکند تا اهمیت آموزش فلسفهورزی به کمک تصویرگری را نشان دهد. آموزش فلسفی از طریق کتابهای ...
بیشتر
این مقاله به صورت کیفی کاربرد تصویرگری در کتاب کودک را به عنوان میانجی دریافت عقلی و تفکر انتقادی معرفی میکند تا اهمیت آموزش فلسفهورزی به کمک تصویرگری را نشان دهد. آموزش فلسفی از طریق کتابهای تصویری، امکان رشد قوای شناختی کودکان را فراهم میآورد و کمک میکند آنها مطابق با نیازهای جامعهای که در آن زندگی میکنند فکر و عمل کنند. در مورد آموزش فلسفه به کودکان نظریهپردازانی همچون متیو لیپمن برنامههایی تدوین کردهاند که در سالهای اخیر، کاربرد نیز یافتهاند. در این نوشتار، علاوه بر شرح روش لیپمنی که بر متن ادبی تاکید دارد، امکانات آموزش از طریق تصویرگری بررسی میشود. روش گردآوریِ دادههای این پژوهش مبتنی بر اطلاعات برآمده از مطالعۀ کتابخانهای و جستوجوی اینترنتی است که ضمن تبیین ویژگیهای تصویرگری در آموزش فلسفه به کودکان، رابطۀ مفاهیم با تصاویر را به صورت انتخابی در دو اثر از سیلوراستاین و یک اثر از ولف ارلبروش توصیف و تحلیل میکند. یافتهها نشان میدهند ابهام اَشکال انتزاعی در آثار سیلور استاین و نیز تفسیرپذیریِ دلالتهای رنگ در اثر ارلبروش میتوانند امکان پرسشگری، تفکرورزی و متعاقب آن شناخت درونی و در نهایت، رشد فکری کودکان را فراهم آورند و آنها را برای خودشناسی، خودسازی و برای ساختن جامعهای بهتر آماده سازند. به این ترتیب، لازم است به تمام ابعاد و عناصر کتاب کودکان توجهی ویژه شود تا رابطهای مستقیم میان کتاب و کودک شکل بگیرد.