محمد محمدیآغداش؛ وحید نژاد محمد
چکیده
مضمون فلسفی خنده در هنرهای نمایشی، بخصوص در تئاتر کلاسیک فرانسوی زبان سده هفده میلادی، بیش از پیش به ژانر کُمیک گره خورده است. در این نوع ادبی ملایم، ولی طنزآمیز، که با انتقاد به قصد اصلاح عیوب رفتاری ...
بیشتر
مضمون فلسفی خنده در هنرهای نمایشی، بخصوص در تئاتر کلاسیک فرانسوی زبان سده هفده میلادی، بیش از پیش به ژانر کُمیک گره خورده است. در این نوع ادبی ملایم، ولی طنزآمیز، که با انتقاد به قصد اصلاح عیوب رفتاری و اجتماعی شهروندان شکل گرفته، موضوعی –که به طور معمول، ویژگیهای اخلاقی و یا رفتاری قهرمان داستان که خلاف عرف جامعه میباشد- به شیوهای اغراقآمیز بزرگنمایی و آمیخته به ترفندهای نمایشی همچون کمیک کلامی، رفتاری، کمیک تکرار، کمیک موقعیت و غیره روی پرده نمایش اجرا میشود. با این وصف، کلام کمیک ضمن ایجاد خنده به دنبال ارائه پیامی اخلاقی است که خود محصول انتقاد از ناراستیهای آداب معاشرتی زننده و باورهای غلط نگرانکننده در جامعه است. از این حیث، لحن کمیک و طنزآمیز -به عنوان نگاهی نو و آشتیپذیر با جهانِ هستی، در مقابل جهانِ بسته و بیرحم ترسیمشده در ژانرِ تراژیک- عامل گفتگو و وسیله ارتباطی موثری بین تودههای اجتماعی به شمار میآید. نویسندگان مقاله در این پژوهش سعی بر آن دارند تا با اشاره کوتاه به تاریخ و ادبیت عنصر خنده، به عبارتی ژانر کمیک در ادبیات فرانسوی زبان در طول قرون شانزده و هفده میلادی، این موضوع مهم را تعریف و به عوامل و شیوههای نمایشی که در نمایشنامۀ مشهور خسیسL’Avare/The Miser سبب خنده تماشاگر- خواننده میشود بهصورت تحلیلی از ورای نمونههای متنی به پیدایش و فلسفۀ وجودی عنصر خنده بپردازند.