نوع مقاله : مقاله علمی- پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه فلسفه، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
چکیده
مراد از تحول هرمنوتیکی مفهوم پیشینی، تحلیل بنیادها و زمینههای عبور از رویکرد ریاضی مفهوم پیشینی و پایهگذاری فهم هرمنوتیکی آن در تفکر هیدگر است. بر اساس یک خوانش تفسیری میان این دو گونه مفهوم پیشینی نزد هیدگر گونهای همپوشانی و تداخل دیده میشود. اما مقاله حاضر خلاف آن خوانش تفسیری نشان میدهد که مفهوم هرمنوتیک پیشینی بنیادهای متفاوتی دارد. در رویکرد ریاضی که میراث افلاطون برای تفکر کانتی است در اساس مفاهیم پیشینی، فاهمهای با مفاهیم بکلی ایستا قرار دارد که مفاهیم باید بر اساس صور پیشینی از آن استنتاج شود. ولی هیدگر از یک سو آنجا-بودن را بجای فاهمه تفسیر میکند تا مقولات را بر بنیادی وجودی-هرمنوتیکی استوار سازد. پس فهم پیشینی وجود موجودات، جایگزین یافتن مفاهیم پیشینی در صور مکان و زمان میشود. همچنین درک مفهوم پیشینی به معنای هرمنوتیکی، مستلزم فهم افکندگی وجود انسان در عالم یعنی هرمنوتیک واقع بودگی است. این عالم به سبب ساختمان زمانیاش ساختاری پویا دارد لذا پیشینی هم پویا است چون بنابر مفهوم کارکردی چیزها شکل میگیرد. از سوی دیگر هیدگر با تأکید بر سنت و زبان به عنوان عوامل معنا دادن این عالم، جایگاه پدیدار معنا را به حقیقت وجود انتقال میدهد و آن را پیشینی همه پیشینیها مینامد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Hermeneutical transition of the apriori notion to Heidegger
نویسنده [English]
- Abdolreza Safari
Assistant Professor of Islamic philosophy and theology, Payam e Noor University, Tehran. Iran.
چکیده [English]
Main concern of this essay is explanation of transition from mathematical system apriori to hermeneutical system, to Heidegger. On the base one of exegesis there is an overlapping between tow systems as conceived by Heidegger. But writer contrary to this interpretation depicts that no overlap between them. Because on the base of mathematical apriori notion, there is a static understanding and concepts in accord static rules will have to inference from it. But on the interpretation of hermeneutic apriori, many huge changes take place. First Heidegger interprets understanding as Being-there. So apriori notion is based upon the existential-hermeneutic. Two, perception of the hermeneutic apriori is required conception of thrown being-in-world, means hermeneutical facticity. Three, the world has a dynamic structure so apriori notion too. And finally, Heidegger accentuates on the language and tradition as effects –meaning- giving and transfer meaning phenomenal to Being as apriori all aprioris.
کلیدواژهها [English]
- hermeneutic
- apriori notion
- Heidegger
- hermeneutical facticity
- Being
ارسال نظر در مورد این مقاله