نوع مقاله : مقاله علمی- پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری فلسفه، دانشگاه تبریز
2 دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تبریز
چکیده
مقاله حاضر، بخشی است از تحقیقی درباره رابطه سه نقد در فلسفه کانت، مبتنی بر مفاهیم اساسی فلسفه انتقادی. یکی از این مفاهیم، طبیعت است. طبیعت در فلسفه انتقادی، مجموعۀ متعلَقهای فعالیت حکمکردن است، و چون این فعالیت، بنحو خودآیین یعنی مطابق اصول استعلایی انجام میگیرد طبیعت نیز افقی است که با این اصول تقویم میشود. طبیعت در نقد اول، قلمرو متعلَقهای شناختِ متناهی از جهت صورتشان است، و توسط اصول استعلایی فاهمه تقویم میشود. تقویم ماتقدم صورت عین و نه مادهاش، متوقف است به تناهی شناخت انسان. طبیعت در نقد دوم، قلمرو متعلَقهای عقل عملی است که ارادههای آزادند و توسط قانون اخلاقی تقویم میشود. غایتبودن این طبیعت، نشان تناهی عمل انسان است. طبیعت در نقد سوم، افقِ ماتقدمِ گشودهشده توسط اصل استعلایی حکم تأملی است یعنی حوزهای است که در آن انسان به تأمل در متعلَقهای شناخت از جهت کثرت و عدم ضرورتشان میپردازد، که این نیز وجه دیگری از تناهی در شناخت انسان است. بدینسان سیر تحلیل طبیعت در سه نقد، سیر تحلیل تناهی انسان است. این تحلیل در تمامیتش نشان میدهد که انسان، یعنی موجود آزاد متناهی در جهان محسوس، به چه معناست. چنین است که تحلیل کانت از مفهوم طبیعت در سه نقد، بخشی از تلاش اوست در جهت پاسخدادن به آن سؤال واحد که به گفته او مسئله اصلی فلسفه انتقادی است: «انسان چیست؟»، و چنانکه میبینیم فهم این پاسخ، و ازینرو فهم فلسفه انتقادی، فقط با درنظرآوردن هر سه نقد ممکن میشود.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Brief Study of the Concept of Nature in Kant’s three Critiques
نویسندگان [English]
- Masoud Alizadeh Aghdam 1
- Mohammad Reza Abdollahnejad 2
1 PhD Candidate of philosophy,, University of Tabriz
2 Associate Professor of philosophy,, University of Tabriz, Tabriz, Iran
چکیده [English]
In critical philosophy, nature is sum of objects of the activity of judging. Because this activity is autonomous, i.e. according to transcendental principles, nature is a horizon constituted by these principles. In first Critique, nature is domain of objects of finite cognition as far as their form is concerned, and constituted by transcendental principles of understanding. The constitution of form of object, not of its matter, is possible because of finitude of man's cognition. In second Critique, nature is domain of objects of reason, i.e. free wills, and constituted by moral law. Finality of this nature is mark of finitude of man's action. In third Critique, nature is a priori horizon opened by transcendental principle of reflective judging. It is a field where man reflects upon objects of cognition as far as their diversity and contingency is concerned, and this is another aspect of the finitude of man's cognition. Thus analysis of concept of nature through three Critiques is analysis of man's finitude. In its totality, this analysis shows what it means to be a man, i.e. a finite free being in sensible world. This is how Kant's analysis of concept of nature through three Critiques is a part of his effort to answer the one question which he says to be the main question of critical philosophy, i.e. that of what man is. And as it is clear, we can understand this answer and so the critical philosophy only if we consider all three Critiques.
کلیدواژهها [English]
- nature
- transcendental principles
- formal nature
- material nature
- finitude
- freedom
ارسال نظر در مورد این مقاله