نوع مقاله : مقاله علمی- پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، ، دانشگاه تبریز، ایران.
2 دانشیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تبریز، ایران.
چکیده
با ظهور آنچه که انقلاب فلسفی خوانده شده است، روشن است که بدون رویهها و مسائل اندیشهای لازم، هر علمی صرفاً تداوم جهان پذیرفتهشده در وضعیت فعلی است، و نقش اصلی خود به عنوان عمل انتقادی را در برابر عمل علمی انکار میکند. ما در اینجا مسئله انسان (محوری) را در فلسفه مدرن و فلسفه شهر گرد هم میآوریم. ما در اینجا این اصطلاح را ابتدائاً در فلسفه مدرن بررسی و سپس برای تدقیق یا باز تفسیر آن در فلسفه شهر، به تحلیل آثار دست اول در جهت تعریف شهر انسانمحور مدرن میپردازیم. لذا سوال اصلی پژوهش اینگونه مطرح میگردد که شهر انسانمحور در فلسفه مدرن چیست؟ مطابق نتایج، همانطور که کانت، طرح انسانیکردن علم را با جدا کردن انسان از ساحت غیرمادی شناخت انجام میدهد؛ شهرسازان مدرنیست نیز طرح انسانیکردن شهر یا همان شهر انسانمحور را با جدا کردن آن از ساحت و جهان اصلیاش انجام میدهند. طرح استعلائی شهرسازان مدرنیست با شناخت پسینی، آنچه برای انسان در شهر مناسب بوده را دریافت و سپس به صورت یکسان در امر پیشینی یعنی جهانشمول و محض در یک امر کلی برای تمام انسانها و تمام شهرها اعمال میکند. این در حالیست که فهم انسان در شرایط یکسان، ما را به این نکته میرساند که انگار هیچ انسانی وجود ندارد؛ چرا که مشخصههای شخصیتی، فرهنگ و تجربه زیستی انسان قربانی ویژگیهای انتزاعی و کلی میگردد و این همان انسانی کردن شهر مدرن با حذف انسان از شهر میباشد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Human-Centered City in Modern Philosophy
نویسندگان [English]
- Farhad Barandak 1
- Fereidoun Babaei Aghdam 2
- Hassan Mahmoudzadeh 2
1 PhD Candidate of Geography and Urban Planning, University of Tabriz, Iran
2 Associate Professor of Geography and Urban Planning Department, University of Tabriz,, Iran.
چکیده [English]
With the advent of the so-called "philosophical revolution", it is clear that without the necessary procedures and issues of thought, any science is merely a continuation of the accepted world in its present state, denying its main role as a critical act versus a scientific act. Here we bring together the human (central) problem in modern philosophy and the philosophy of the city. Here we first examine the term in modern philosophy and then, to refine or reinterpret it in the philosophy of the city, we analyze main works to define the modern human-centered city. what is a human-centered city in modern philosophy? As Kant does the project of "humanizing science" by separating man from the immaterial realm of knowledge; Modern urban planners also carry out the plan of "humanizing the city" or the human-centered city by separating it from its original world. The transcendental plan of modernist urban planners, with a posteriori knowledge, receives what is appropriate for man in the city, and then applies it equally to the a priori in a general matter for all human beings and all cities. This is while understanding man in the same situation leads us to the point that there is no human being. Human personality traits, culture, and lived experience fall victim to abstract and general characteristics. This is the humanization of the modern city by removing human beings from the city.
کلیدواژهها [English]
- Human-centered
- City
- Philosophy
- Philosophy of the city
- Modern
ارسال نظر در مورد این مقاله