نوع مقاله : مقاله علمی- پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری فلسفه، دانشگاه بین المللی امام خمینی. قزوین. ایران.
2 استاد گروه فلسفه، دانشگاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران
3 دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه بین المللی امام خمینی. قزوین. ایران.
4 استادیار گروه فلسفه. دانشگاه بین المللی امام خمینی. قزوین. ایران.
چکیده
بحث میان هابرماس و رورتی ناظر به امکان یا عدم امکان سازماندهی روابط توجیهی بر اساس صدق است. هر دو برای اجتناب از بنبستهای رویکرد معرفتشناختی به صدق، چرخشی پراگماتیک را پیشنهاد میکنند. اختلاف نظر آنها از آنجا شکل میگیرد که رورتی چرخش پراگماتیک را تا حذف مفهوم صدق پیش میبَرَد اما هابرماس معنایی کانتی را برای صدق در نظر میگیرد که بنا بر آن، صدق صرفاً ایدهای تنظیمی و استعلایی است که فرض وجود آن برای امکان سازماندهی روابط توجیهیِ کنشگران ضروری است. رورتی در مقابل، عقیده دارد که صدق حتی در معنای تنظیمی و استعلایی آن هیچ معنای محصّلی در بر ندارد. زیرا نمیتوان چیزی را هدف قرار داد و برای به دست آوردنش کوشش نمود مگر آنکه دستیابی و یا نزدیک شدن به آن قابل تشخیص باشد. معیاری که رورتی برای سازماندهی روابط توجیهی ارائه میدهد، نه صدقی در فرا رو، بلکه روایت تجاربی است که پشت سر گذاشتهایم. به نظر میرسد رورتی در ردّ انتقاداتی که هابرماس بر امکان حذف مفهوم صدق در سازماندهی روابط توجیهی مطرح میکند، موفق است؛ صرفاً به این معنا که اندیشۀ او سازگاری و انسجام بیشتری با چرخش پراگماتیک دارد. اما جایگزینی که رورتی برای صدق ارائه میدهد این نتیجه را نیز بههمراه دارد که عملاً هیچ هدف معینی برای انسان قابل تصور نیست. شایستگی روایتها در سازماندهی روابط کنشگران تنها در عرصۀ تجربه قابل سنجش است. به عقیدۀ او ما فقط باید امیدوار باشیم که مسیری بهتر از گذشته را دنبال کنیم. این ابهام در اندیشۀ رورتی شاید مهمترین چالش در پذیرش آرای اوست.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Rorty versus Habermas, A Pragmatic Turn toward Truth and its Applicability in Organizing Justification Relations
نویسندگان [English]
- Iman Rahim Nasirian 1
- Abdurrazzaq Hesamifar 2
- Seyyed Masoud Seyf 3
- Mohammad Hassan Heydari 4
1 PhD Candidate of Philosophy, Imam Khomeini International University, Qazvin, Iran.
2 Professor of Philosophy, Imam Khomeini International University, Qazvin, Iran
3 Associate Professor of Philosophy Department, Imam Khomeini International University, Qazvin, Iran
4 Assistant Professor of Philosophy Department, Imam Khomeini International University, Qazvin, Iran
چکیده [English]
The argument between Habermas and Rorty is directed toward organizing justification relations based on the Truth. Both of them suggest a pragmatic turn to avoid Truth deadlocks of the epistemological approach. Their difference of opinion is formed from the fact that Rorty takes the pragmatic turn to the extent that eliminates the concept of Truth, but Habermas considers a Kantian meaning for Truth, according to which Truth is merely a regulative and transcendental idea that assuming its existence is necessary for the possibility of organizing justification relations of actors. Rorty, on the other hand, believes that Truth even in its regulative and transcendental sense, does not offer any useful meaning. Because nothing can be targeted and achieved unless it is recognizable how to gain it or how to get an approach to it. The criterion that Rorty offers to organize justification relations is not a Truth in the future, but a narrative of the experiences we have had. It seems that Rorty is successful in rejecting Habermas' criticisms against the possibility of eliminating the concept of Truth in organizing justification relations; in the sense that his thought is more compatible with a pragmatic turn. But Rorty's alternative for Truth also implies that no specific goal virtually is conceivable for the human being. The worthiness of narratives in organizing the relations of actors is recognizable only in the realm of experience. According to him, we should only hope to follow a better path than the previous one. This ambiguity in Rorty's thought is perhaps the most important challenge in accepting his views.
کلیدواژهها [English]
- Rorty
- Habermas
- pragmatic turn
- truth
- justification
ارسال نظر در مورد این مقاله