Journal of Philosophical Investigations

نوع مقاله : مقاله علمی- پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجو

2 دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تبریز

چکیده

بحث از تجربه نزد هگل و وایتهد با یک مبنای اساسی و شبیه به‌هم، مطرح اما در دو مسیر کاملاً متفاوت بسط می‌یابد. مبنای این دو فیلسوف در مورد تجربه گره زدن بحث از آن به چیستی هستی است؛ هر چند این موضوع نیز به‌رغم شباهت‌هایی که میان‌شان هست، متفاوت می‌نماید. هگل واقعیت را در صیرورت می‌داند تا روح به مرحلۀ نهایی خود برسد. بنابراین تجربه را در این ساختار مورد توجه قرار داده و معنا و مفهومی در حوزۀ شناخت برای آن قائل می‌شود. وایتهد نیز به صیرورت قائل است اما به روح قائل نیست و هر چه به‌تجربه دربیاید را واقعیت می‌داند. بنابراین مفهوم تجربه نزد او از حوزۀ شناخت بیرون می‌رود. از همین‌جاست که ما در بررسی و تحلیل تجربه میان این دو فیلسوف با اینکه حضور این مبنای مشترک را همه‌جا می‌توانیم دریابیم، اما می‌بینیم در بیشتر موارد این دو از هم متمایز می‌شوند. و این موضوع به علت فهم متفاوت هر یک از تجربه است.

ما در تحقیق حاضر سعی کرده‌ایم با مبنا قرار دادن مفهوم و ویژگی‌های تجربه میان هگل و وایتهد و با استفاده از آثاری که توانستیم مطالعه کنیم، در پاسخ به این پرسش که: «اگر آنچه از تجربه نزد هگل و وایتهد می‌توانیم دریابیم را در برابر هم قرار دهیم، چه چیزی به‌دست خواهیم آورد؟» ضمن نشان دادن این وجوه «شباهت» و «تفاوت» را میان این دو فیلسوف نشان دهیم.به این نتیجه برسیم که «وایتهد در بحث تجربه از هگل عبور کرده است».

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

The concept of experience according to Hegel and Whitehead: cognition and metacognition

نویسندگان [English]

  • Seyyed Mokhtar Momeni 1
  • Mohammad Asghari 2

1 PhD student

2 Associate Professor, Department of Philosophy, University of Tabriz

چکیده [English]

The discussion of experience by Hegel and Whitehead is based on a basic and similar basis, but it develops in two completely different directions. The basis of these two philosophers is about the experience of tying the discussion from it to what is existence; Although this topic is also different despite the similarities between them. Hegel sees the reality in becoming so that the soul reaches its final stage. Whitehead also respects the form but not the soul and considers whatever he experiences as reality. This is why, in examining and analyzing the experience between these two, although we can find the presence of this common basis everywhere, we see that in most cases these two are distinguished from each other. In the current research, we have tried to show these aspects of "similarity" and "difference" between these two philosophers by placing the concept and characteristics of experience between Hegel and Whitehead as the basis and using the works that we were able to study.

کلیدواژه‌ها [English]

  • "
  • experience"
  • Hegel"
  • Whitehead"
  • feeling"
  • dialectic"
  • becoming"
  • , "
  • the world"
CAPTCHA Image