نوع مقاله : مقاله علمی- پژوهشی
نویسنده
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران.
چکیده
جزئیگرایی اخلاقی، گرایشی است در فلسفه اخلاق معاصر که بر اساس مبانی فرااخلاقی، با محوریت اصلها در اخلاق و در نظریههای اصلمند اخلاق مخالفت میورزد و آن را مخل فکر و تشخیص اخلاقی میداند. چالش جزئیگرا در مقابل اصلمندی در اخلاق مهم است و به همین دلیل جا دارد که نقصهای جزئیگرایی شناسایی شود تا مقدمه رفع آنها شود. مقاله حاضر به آن دسته از نقصهای جزئیگرایی اخلاقی میپردازد که منشأشان تکیه جزئیگرایان بر دلیلهاست. دلیل در بحثهای هستیشناختی اخلاق، یک جنبه موقعیت است که لَهِ و یا علیهِ، عمل است. اولاً تکیه جزئیگرا بر دلیلهای اخلاقی برای اثبات جزئیگرایی اخلاقی سودمند نیست، زیرا قابل جمع بودن کلگرایی با عامگرایی و قابل جمع بودن اتمگرایی با جزئیگرایی، نشان میدهد نزاع درباره نقشها و ماهیت اصلهای اخلاقی (نزاع جزئیگراییـعامگرایی)، با استفاده از بحث اتمگرایی و کلگرایی در نظریه دلیلها قابل حل نیست. ثانیاً این تکیه، برای جزئیگرایی نه تنها سودمند نیست بلکه زیانمند است به این معنی که خللهایی در آن ایجاد میکند. زیرا (الف) تصور اخلاق صرفاً در چارچوب دلیلهای اخلاقی، در بهترین حالت تصوری ناقص از الزام اخلاقی و بنابراین از اخلاق به بار میآورد؛ و (ب) تصور محدود از اصلهای اخلاقی در چارچوب دلیلهای عام، مانع شمول جزئیگرایی بر همه نظریههای اصلمحور اخلاق، یا دستکم مهمترین نظریهها، میشود. امر مطلق بهعنوان یک نمونه بسیار مهم نشان میدهد قلمرو اصلهای اخلاقی گستردهتر از قلمرو دلیلهای اخلاقی است.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
A Critique of Moral Particularism’s Reliance on Moral Reasons
نویسنده [English]
- Seyyed Ali Asghari
Assistant Professor, Institute for Humanities and Cultural Studies, Tehran, Iran
چکیده [English]
Moral particularism, which is one of the intellectual orientations in contemporary ethics, opposes the importance of principles in morality and in principled theories of ethics on metaethical grounds, and regards it detrimental to moral thought and judgement. I believe that the particularist’s challenge against principled ethics is important, and therefore it is a requirement that the problems of particularism are identified to be then solved. In this paper, I investigate some problems of particularism that stem from particularists’ reliance on reasons. I first explain what reason is in moral metaphysics debates, and after discussing the relations between holism, atomism, particularism, and generalism, I make clear why particularism’s reliance on reasons is not useful for it. Reliance on reasons is also detrimental to particularism, in the sense that causes inadequacies in it. For, first, conceiving morality only in terms of reasons at best creates an inadequate conception of moral obligation and therefore of morality; and second, narrowly conceiving moral principles in terms of general reasons prevents particularism from being inclusive against all principled theories of ethics. I discuss why the categorical imperative as a significant example shows that the scope of moral principles is broader than the scope of moral reasons.
کلیدواژهها [English]
- moral principles
- holism
- atomism
- generalism
- moral obligation
ارسال نظر در مورد این مقاله