Journal of Philosophical Investigations

نوع مقاله : مقاله علمی- پژوهشی

نویسنده

چکیده

هیدگر، متفکر بزرگ آلمانی (که دغدغۀ تفکرش "وجود" و پرسش از حقیقت است)، در سال 1936 در نوشته­ای با عنوان "هولدرلین و ذات شعر" به بررسی شعر (پوئیسیس یا خلق نامستوری) که ذات زبان است و ارتباط آن با ساحت قدس می‌پردازد. هیدگر با وام گرفتن پنج گفته از هولدرلین و تفسیر آنها، حقایقی را دربارة شاعری که اصل زبان یا به عبارتی دیگر زبان اصیل است بازگو می‌کند که راهگشا در ‌اندیشیدن در باب وجود (تفکر اصیل) است. او با الهام از گفته‌های هولدرلین (شاعر محبوب هیدگر) معتقد است که شاعری بی‌شائبه‌ترین پیشه است که نه تنها دخل و تصرفی در عالم و آدم ندارد بلکه گشوده به روی ساحتی فراتر از زمین (ساحت قدس) و حقیقت است. خطیر بودن این پیشه از آنجاست که سکنی گزیدن انسان بر روی زمین با شعر که همانا پاسخ به دعوت لوگوس )وجود یا اساس ظهور، زبان هستی) برای به نامستوری در آوردن است پیش می‌آید و این مهم تنها به انسان شاعر سپرده شده تا چیزها را بنامد و با نامیدن، سهمی‌ در ظهور چیزها بر عهده گیرد. به عبارتی دیگر شاعر خدمت به گشودگی و ظهور می‌کند. در شاعری، موجودات آنگونه که هستند (به شیوۀ اصیل) نشان داده می‌شوند. شاعر با نامیدن (زبان)، حقیقت موجودات را به منصه ظهور می‌کشاند. بر این اساس، نامیدن پرده گشودن از رخسارۀ حقیقت است. این سرآغازِ نامیدن قدسیان و در پی آن، نامیدن چیزهاست. شاعر با تفکر حضوری و آماده ساختن خویش برای گشوده شدن ساحت قدس به روی خود، همزبانی اصیل خود با قدسیان را آغاز می‌کند و سپس بر اساس این همزبانی به نامیدن چیزها می‌پردازد. شاعری، ذات زبان است که وجود و ذات چیزها را می‌نامد. اصل سخن گفتن، شعر است. شاعری، گفتی (saying) است که در آن، موجود برای اولین بار نامیده می‌شود؛ یا به عبارتی دیگر وجود موجود بنا نهاده می‌شود. لذا شعر است که اساس سخن گفتن و زبان را ممکن می‌گرداند. شعر، زبان اولیۀ یک قوم تاریخی است و شاعر واسطه‌ای است بین خدایان و آدمیان که از جماعت بیرون ایستاده و در "مابین" زمین و آسمان قرار گرفته است. از موضع هیدگر در قبال نسبت نزدیک بین هنر و شاعری می‌توان دریافت که آنچه اینجا در باب شعر گفته شده است گویای مقام خطیر زبان در تفکر اوست.
 

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Heidegger on Language in the”Holderlin and the Essence of Poetry”

نویسنده [English]

  • Marzieh Piravi Vanak

چکیده [English]

 
Heidegger considered the history of methaphysics as the history of disregarding the Thruth (altheia,disclosedness) and Being. He believed that in this needy time (modern time) paying attention to poetry (poesis) can help us to think of Being. In “Holderlin and the essence of poetry” he regardes poetry (poesis) as the essence of language and all arts. In this work, he investigates the relation between poetry (art) and  language  and  the Holly dimension. Here, he uses five statements of Holderlin poems and explains them. In Heidegger's view, poetry is the most innocent of all occupations that is completely harmless and, at the same time, it is ineffectual. It has nothing about it of action but it is like a dream that connect  men  to Divine. The language is the field of the most innocent of all occupation and poet through “naming”, play an important  role in disclosedness  of things. In poetry  - that is the essenee of art - beings show themselves as they are. This is the beginning of naming of Divine. Poet through a poetic thinking and preparing himself for openness of divine, begins an authentic dialogue with Divine. Poet, on the bases of this dialogue, can name every thing. Since the field of poetry is language, so the essence of poetry is conceived only through the essence of language, for this is language that names  beings or the essence of things. Poetry is the “saying” that, for the first time, names every thing that we say. Then opetry is the first language of a nation and poet stands between earth and God. Poet stands out of everydayness and do the dangrous work for disclossedness of Being. These statements shows the important role of language in Heidegger’s thinking.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Heidegger
  • Holderlin
  • poetry
  • language
  • Art
  • Divine
  • Disclosedness
CAPTCHA Image