نوع مقاله : مقاله علمی- پژوهشی
نویسنده
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه پیام نور
چکیده
در این مقاله نشان داده شده است که برخلاف قول مشهور، هرگز چنین نبوده است که در کل تاریخ معرفتشناسی غرب معرفت همواره بهمثابهِ باور صادق موجهی تعریف شود که حکم یکی از اجزای ضروری مؤلفّة توجیه در آن است. با بررسی برخی از فقرات آثار دکارت و لاک، موارد نقضی برای این قاعده ذکر شده است. سپس نشان داده شده است که بعد از ایمانویل کانت بود که میان معرفت و حکم پیوند وثیق برقرار شد. همچنین از این ایده دفاع شده است که با وجود آنکه معرفت قضیهای، که مستلزم صدور حکم است، در بسیاری از موارد، به ویژه در ساحت علم، تنها قسم معرفت قابل اتکا است، در عین حال موارد بسیاری وجود دارند که معرفت قضیهای کارآمدی لازم را ندارد
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Judgment and Knowledge Dr. Jalal Peikani
نویسنده [English]
- Jalal Peikani
Assosiate Professor in philosophy, Payam-e Nour University
چکیده [English]
According to the common view, as we know, knowledge, in the entire history of western epistemology, was defined as the justified true belief that the judgment is one of its constituents. In this essay, however, considering some philosophical writings of Descartes and John Lock, we will show that this is not a correct view. Then, we will illustrate that it was only after Emanuel Kant that the connection between knowledge and judgment has been occurred. We also emphasize that in spite of the fact that in many cases, especially in the sciences realm, propositional knowledge is the only type of knowledge that can be accepted, there are many cases that propositional knowledge is not efficacy.
کلیدواژهها [English]
- Propositional knowledge
- Judgment
- intuitional knowledge
- Descartes
- Emanuel Kant
- Tomas Reid.
ارسال نظر در مورد این مقاله