نوع مقاله : مقاله علمی- پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه فلسفه دانشگاه تبریز
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
هدف این مقاله توجه به چهار وجه مهم انتقادهای واندولد بر گادامر است. نخست، موضع او در برابر این ادعای گادامر است که هرمنیوتیک گادامر «هرمنیوتیک فلسفی» است و نه یک روششناسی. دوم، نظر واندولد در مورد تفسیر بهمثابه بازگشت ضروری به نیّت مولف است و به «چگونگی حالت ذهنی مولف». آیا تفسیر مناسب همین است؟ و آیا قابل حصول است؟ گادامر به جهت ریشهداشتن در اندیشه هایدگر، هرمنیوتیکی را ارایه میدهد که رویهمرفته عاری از قصدیّت است. سوم، در حالی که واندولد تفسیر را بهمثابه فعل انسان میبیند، گادامر آن را واقعهای میداند که برای مفسّر اتفاق میافتد؛ حادثهای که او در آن مشارکت دارد. در نهایت،در این مقاله دیدگاههای اساساً متفاوت دو متفکر در باب زبان و تأثیری که این دو دیدگاه متفاوت در تفسیر دارند مورد بررسی و مداقه قرار میگیرد. در این بررسی و مداقه، مبنایی برای تفاوتهای بسیار موجود میان واندولد و گادامر در مورد تفسیر آشکار میشود.
کلیدواژهها [English]
ارسال نظر در مورد این مقاله