احسان احمدی خاوه؛ محمدرضا سرمدی؛ علی علم الهدا؛ مهدی محمودی
چکیده
بحث پیرامون مساله اراده و نقش آن در حیات بشر، قدمتی طولانی دارد. در حوزه تمدنی اسلام، ریشههای این بحث به نیمه اول قرن اولیه و تقابل اشاعره و معتزله باز میگردد. این مقاله که با روش کیفی و رویکرد توصیفی ...
بیشتر
بحث پیرامون مساله اراده و نقش آن در حیات بشر، قدمتی طولانی دارد. در حوزه تمدنی اسلام، ریشههای این بحث به نیمه اول قرن اولیه و تقابل اشاعره و معتزله باز میگردد. این مقاله که با روش کیفی و رویکرد توصیفی تحلیلی به مفهومشناسی تطبیقی مساله اراده و اختیار در حوزه تعلیم و تربیت پرداخته است، تلاش میکند تا با تکیه بر الگوی «انسان مشکّک»، استنتاجی تازه در باب انسانشناسی و مسأله اراده داشته باشد. در این مدل تطبیقی که از متن قرآن، متون عرفانی و فلسفه صدرایی استنتاج شده است، انسان در عین آنکه یک «مفهوم متواطی» است، «موجودی مشکّک» است که مراتب بینهایتی از وجود را مترتب است. از یک منظر میتوان مراتب وجودی انسان را در چهار سطح مادی، مثالی، عقلی و الهی طبقهبندی نمود. از آنجا که در حکمت صدرایی، وجود، مساوق با علم و اراده است، اراده انسان نیز مشکّک است. هر مرتبه از وجود مشکّک انسان نسبت به مرتبه پیشین خود دارای ارادهای شدیدتر و بیشتر و نسبت به مرتبه بعدی، دارای ارادهای ضعیفتر است. اگر انسان موجودی مشکّک باشد و مراتب آگاهی و اختیار او نیز بر همین اساس، مشکّک و ذومراتب باشد، طبیعتا دیگر نمیتوان از یک نظام و روش تعلیم و تربیت واحد برای پرورش همه این مراتب سخن گفت. هر لایه از آگاهی انسان و هر سطح از اراده او، نیازمند روش و نظام تربیتی خاص خود است.