طیبه شاددل؛ منصور ایمانپور؛ حسین اترک
چکیده
معانی مختلفی از واژۀ خدا در طول تاریخ فلسفه اراده شده است که بنا به تقسیم استقرائی میتوان تصوراتی همچون تئیسم، پانتئیسم، پاننتئیسم و دئیسم و... ذکر نمود. پرسش این پژوهش این است که افلاطون چه تصویری از ...
بیشتر
معانی مختلفی از واژۀ خدا در طول تاریخ فلسفه اراده شده است که بنا به تقسیم استقرائی میتوان تصوراتی همچون تئیسم، پانتئیسم، پاننتئیسم و دئیسم و... ذکر نمود. پرسش این پژوهش این است که افلاطون چه تصویری از خدا در فلسفۀ خود ارائه کرده است؟ با توجه به بررسی رسائلی که بیشترین ماده الهیاتی را واجدند، میتوان گفت افلاطون تلقی واحدی را مدّ نظر نداشته است. در رساله جمهوری با توجه به ذکر ویژگیهایی همچون بسیط بودن، متعالی بودن برای خدا، میتوان گفت که تلقی وی به تئیسم نزدیک است. در رساله فایدون از آن جا که افلاطون هیچ نقشی به خدایان نمیدهد، میتوان با توجه به این رویکرد، افلاطونِ بدون خدا را معرفی نمود. در رساله تیمائوس با دو کاندید صانع و روح جهان مواجهایم. برخی صانع را اسطورهای و روح جهان را خدای افلاطون درنظر میگیرند که با توجه به این تبیین میتوان گفت افلاطون منشأ الهام پاننتئیستها شده است. از طرف دیگر برخی روح جهان را اسطورهای و صانع را خدای افلاطون معرفی میکنند که به تصور تئیسم نزدیک است. در رساله قوانین با توجه به اینکه افلاطون اوصافی همچون مطلقهای سهگانه، منشأ تکالیف اخلاقی و... برای خدا ذکر مینماید میتوان تصور وی را به تئیسم نزدیک دانست. از طرف دیگر «محرک اولای متحرک» تصوری پاننتئیستی از خدا ارائه میدهد. همچنین در رسائل متعدد وی میتوان شواهدی به نفع خدای ناشناختنی الهیات سلبی ارائه نمود. بنابراین میتوان تصورات متعددی از خدا در نزد افلاطون سراغ گرفت.